چکیده:
موضوع مرگ و زندگی از دیرباز تا کنون یکی از دغدغههای اساسی ذهن بشر بوده و بستر مناسبی برای محققان ادیان و مذاهب گوناگون و عرفا فراهم آورده است. متون منثور خلّاق صوفیه که در گروه نثرهای ذوقی و تغزلی جای میگیرند با مرگ و زندگی برخوردی ذوقی، فعّال و هنرمندانه دارند. در این متون به دلیل غلبه حال صوفیانه و عمق تجربه های عرفانی، غالبا با عوامل هنری مختلفی چون صورخیال، عاطفه، چندلایگی معنا، موسیقی کلام، نگارش خودکار، شطحپردازی، رمز، وجود فضای هرمنوتیکی و جنبه های بلاغی زبان روبرو هستیم که بیانگر بکارگیری امکانات زبانی و فرازبانی نویسنده برای ایجاد ظرفیت قابل قبولی در زبان جهت بیان معانی والای عرفانی است. از منظر آنان بین زندگی و مرگ با وجود درک حضور حقتعالی تفاوتی وجود ندارد و مرگ پلی است که دوست را به دوست میرساند
The issue of life and death has long been one of the main concerns of human mind so far, and has provided a suitable platform for researchers of various religions as well as mystics. Creative prose texts of Sophies which are categorized as chimerical and lyrical prose, have an active, chimerical and artistic touch on this issue. Due to depth of mystic experiences and overcoming mustical mode, we usually face with artistic factors such as imagary techniques, affection, multi-layered meaning, music of the words, auto writing, shuffle, mystery, hermeneutic atmosphere and rhetorical aspects of the words in these texts, which indicating the use of language and meta-language features by the writer in order to providing a useful potential for expressing the supreme mystical concepts.From Sophy’s point of view there is no difference between life and death after understanding the presence of God, and death in just a bridge that gets friends together.
خلاصه ماشینی:
در این متون به دلیل غلبۀ حال صوفیانه و عمق تجربه های عرفانی، غالبا با عوامل هنری مختلفی چون صورخیال ، عاطفه ، چندلایگی معنا، موسیقی کلام ، نگارش خودکار، شطح پردازی، رمز، وجود فضای هرمنوتیکی و جنبه های بلاغی زبان روبرو هستیم که بیانگر بکارگیری امکانات زبانی و فرازبانی نویسنده برای ایجاد ظرفیت قابل قبولی در زبان جهت بیان معانی والای عرفانی است .
به همین منظور در این پژوهش به بررسی و جمال شناسی این امکانات زبانی و فرا زبانی متون خلاق صــوفیه پرداخته ایم و عوامل هنری مشــترک را که در این متون ســبب برجستگی کلام و آشنایی زدایی از زبان آنها در حوزة مرگ و زندگی شده است ، استخراج و بررسـی کرده ایم و یافته های خود را در چهار حوزة «عاطفه »، «تخیل »، «چندمعنایی» و «رمز» ارائه داده ایم .
٢- قلمرو، پیشینه و پرسش های تحقیق در این پژوهش ســعی بر آن اســت که با رهیافتی به حوزة زیبایی شــناختی نثر عارفانه ، ارتباط مبانی جمال شناسانۀ آن با فراز و فرودهای روحی عرفا در مسیر کشف و شهودهای عارفانه در حیطۀ مرگ و زندگی در متون خلاق صوفیانه با تأکید بر آثار به جامانده از سه عارف برجسته مورد بازبینی و بازشناسی قرار گیرد و با مقایسۀ متغیرهای زیبایی گرایانه در این کتب به راز زیبایی و رمز جاودانگی آن ها (البته در حد توان ) دســت یابیم و قابلیت هرمنوتیکی هر متن را بسنجیم .