چکیده:
عدالت از جمله شرایط مهم قاضی از دیدگاه اسلام است. در قانون اساسی ایران نیز در ضمن اصل 158، یکی از وظایف رئیس قوه قضائیه، استخدام قضات عادل و شایسته مقرر شده است. همچنین مطابق با اصل 163 صفات و شرایط قاضی طبق موازین فقهی به وسیله قانون معین میشود. قانونگذار در آییننامه جذب داوطلبان تصدّی امر قضا مصوّب 1392، عدالت را یکی از شرایط تصدّی امر قضا تعیین کرده است. با توجه به اینکه مفهوم عدالت برگرفته از فقه امامیه است و مراد از عدالت نیز در نظام قضایی ایران همان عدالت مطرح شده در فقه است، نگارندگان به تبیین فقهی مفهوم عدالت میپردازند. شرط عدالت قاضی، مورد اتّفاق کلیهی فقهاء است. اما در این که عدالت، صرف حسن ظاهر است یا این که عدالت مجرّد ترک معاصی است یا اینکه عدالت اجتناب از کبائر، حفظ از صغائر و محافظت بر مروّت است یا این که عدالت عدم انجام معاصی از روی ملکه است یا ملکهای نفسانی که فرد را به تقوی و مروّت وادار میکند، بین فقهاء اختلاف است. طرفداران قولهای اول، دوم و سوم قایل به عدالت عملی و طرفداران اقوال چهارم و پنجم، قایل به عدالت نفسانی هستند. در جمع بین نظرهای مزبور اگرچه میتوان از باب جمع بین نظریه عدالت نفسانی و عدالت عملی، نظریه «عدالت نفسانی حداقلی» را مطرح کرد، و لیکن در باب قضا با توجه به خطیر بودن منصب قاضی، علیالقاعده باید عدالت نفسانی حداکثری را در قاضی لحاظ کرد، منتها با توجه به پیچیدگی خاص عدالت نفسانی و نادرالوقوع بودن آن، مرتبه پس از عدالت نفسانی؛ یعنی مرتبه «عدالت قریب به عدالت نفسانی» که مرتبهای بالاتر از «عدالت نفسانی حداقلی» میباشد، معتبر است و در اعتبار این مرحله از عدالت در قاضی با توجه به اهمیت بسزای منصب قضا، فرقی بین قاضی مجتهد و ماذون نیست.
خلاصه ماشینی:
دیدگاه ما، در این نوشتار این است که در جمع بین دو نظریهی مزبور اگرچه میتوان نظریه «عدالت نفسانی حداقلی» را در ابوابی چون باب شهادت پذیرفت و ملاک اعتبار ملکه نفسانی را حال متعارف شاهد دانست نه حالت کمال وی؛ یعنی فرد در اثر تعهد دینی بر حسب عادت به انجام گناه تمایلی نداشته و از آن پرهیز نماید که تحقق آن نیز چندان سخت نیست، ولی در باب قضا با توجه به اهمیت بسزای منصب قضا و خطیر بودن مقام قضاوت چارهای نیست که پس از قبول نمودن پیچیدگی خاص عدالت نفسانی حداکثری و نادرالوقوع بودن آن بر فرض امکان حصول، مرتبه پس از آن که «قریب به عدالت نفسانی حداکثری» و بالاتر از عدالت حداقلی نفسانی است، پذیرفته شود و در اعتبار این مرحله از عدالت در قاضی با توجه به اهمیت بسزای منصب قضا، فرقی بین قاضی مجتهد و مأذون نیست.
5. مشهور فقهای امامیه بعد از علامه یعنی از شهید اول به این سو، عدالت را ملکهای نفسانی میدانند که فرد را بر تقوی و مروت وادار میکند شیخ انصاری (کتاب الصلاه، بیتا، ج2، ص404؛ رسائل، 1414ق، ص17) گوید: «المشهور بین من تأخر عن العلامه اعتبار المروه فی مفهوم العداله حیث عرفوها بانها هیئه راسخه تبعث علی ملازمه التقوی و المروه»؛ مشهور بین فقهای متاخر از علامه در تعریف عدالت گفتهاند: عدالت هیئت راسخهای است که بر انگیخته می شود تا اینکه شخص را وادار بر رعایت تقوی و مروت کند.
Ø شیخ طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن بن علی (1417 ق)، الخلاف، ج 6، چاپ اول، قم: مؤسسه نشر اسلامی.