چکیده:
در آستانه ظهور صفویان، تصوف در ایران گسترش زیادی یافته بود. اما با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل اول و ترویج گسترده مذهب تشیع اثنی عشری، به تدریج صوفی گری رو به زوال نهاد. عوامل متعددی موجب این امر بود که مهم ترین آنها استیلای فقیهان شیعی بر روند اداره امور مذهبی بود. علمای شیعه در طول دوره صفوی در صف مبارزه ای پر دامنه با صوفی گری و مظاهر تصوف قرار گرفتند که چرایی این موضع گیری، مسئله اصلی این پژوهش می باشد. همچنین با استفاده از داده های کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، تلاش بر این خواهد بود که نقش متغیرهایی نظیر شاخصه های تصوف و رفتار صوفیان و مذهب تشیع در این جبهه گیری مورد سنجش قرار گیرند. برای دستیابی به تحلیلی مناسب، در این خصوص لازم است که از جایگاه هر دو گروه صوفیان و فقهای شیعه در دوره صفوی و نوع تعاملات و میزان حمایت پادشاهان صفوی از آنان آگاهی کافی داشته باشیم.
خلاصه ماشینی:
با وجود این ، چند مقاله از جمله «رویارویی فقیهـان و صـوفیان در عصـر صـفویه » تألیف رسول جعفریان وجود دارد که در آن به طور مفصل به کتاب های تألیفی علمای عصر صفوی بـر ضد صوفیان پرداخته شده است و از علل تقابل کمتر سخن به میان آمده است .
حمایت پادشاهان صفوی از علما در برابر صوفیان پشتوانه اصلی فقهای شیعه در امر ابراز مخالفت با تصوف در دوره صفویه ، حمایت پادشاهان صـفوی از آنان بوده است .
(226 هر چند تمامی پادشاهان صفوی از علما در برابر صوفیان حمایت میکردند، ولی چون از میـان شـاهان صفوی، شاه طهماسب اول و شاه سلطان حسین به جنبه های شریعت تشیع اثنی عشری توجه داشتند و به مسائل غالیگری و صوفیگری اهمیتی نمیدادند، نفوذ علما در دوره شاهان مذکور به اوج خود رسـید (نوائی و غفاری فرد، ١٣٨١: ٢٩٨).
کتاب های فراوانی هم در طول دوره صفویه بر علیه مجالس تصوف و حرمـت کارهای شنیعی که انجام میدادند، نوشته شده است که با توجه به اینکه در این پـژوهش صـرفا قصـد بررسی علل تقابل علما با صوفیان را داریم از ذکر اسامی و نویسندگان آنها خودداری میکنیم .
نتیجه عوامل متعددی در جبهه گیری فقهای شیعه در برابر تصوف در دوره صفویه نقش داشته اند که مهم ترین آن ها عبارت بودند از عدم سازگاری تصوف و شاخصه های آن با مذهب تشـیع اثنـی عشـری، حمایـت پادشاهان صفوی از علما در برابر صوفیان و افراط در لاابالی گری توسـط برخـی از صـوفیان .