چکیده:
موضوع این مقاله ارزیابی وضعیت دانش سیاسی در ایران از منظر دانشوران این رشته است. پیشینه طولانی علوم سیاسی در ایران و طرح آموزه تحول در علوم انسانی، شناخت انتقادی وضعیت موجود این شاخه معرفت را ضروری میکند. جامعه این پژوهش که با روش فراترکیب و با هدف ارائه یک تصویر جامع از دیدگاههای موجود صاحبنظران انجام شده است، مقالات و آثار علمی دانشوران حوزه دانش سیاسی است که در فاصله سالهای 88 تا 94 منتشر شده است. یافتههای پژوهش که با استفاده از نرمافزار تحلیل دادههای کیفیNvivo 10 انجام شده است، نشان میدهد که دانشوران این رشته، عمدتاً معرفت سیاسی را در ایران ضعیف میدانند. در کنار برخی قوتهای ذکر شده برای دانش موجود، ضعفهای ذکر شده برای دانش سیاسی در سه سطح به پیوستهی نظام کلان سیاسی – اجتماعی، سطح علم و سطح جامعه علمی قابل طبقهبندی است.
خلاصه ماشینی:
جامعه این پژوهش که با روش فراترکیب و با هدف ارائه یک تصویر جامع از دیدگاه های موجود صاحبنظران انجام شده است ، مقالات و آثار علمی دانشوران حوزه دانش سیاسی است که در فاصله سال های ٨٨ تا ٩٤ منتشر شده است .
یافته های پژوهش که با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی ١٠ Nvivo انجام شده است ، نشان میدهد که دانشوران این رشته ، عمدتا معرفت سیاسی را در ایران ضعیف میدانند.
در واقع ما به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که وضعیت موجود دانش سیاسی کشور در پژوهش ها چگونه تصویر شده است ؟ دانش سیاسی این قابلیت را دارد تا بتوان با استفاده از آن مسائل مربوط به دولت و حکومت را در عرصه های داخلی و بین المللی به درستی نقد و تحلیل کرد و از آن نظریات و تئوریهایی را استخراج نمود که در بهبود زندگی سیاسی مفید واقع شوند.
وی جایگاه رفیع شرق و تمدن ایرانی را در تفکر و علم سیاسی یادآور میشود اما به راستی این جایگاه تا چه حد در نظر ایرانیان و غیرایرانیان مشهود است ؟ یا پشتوانه ایرانی و اسلامی تا چه حد در شکل گیری بنیان های فلسفی و اندیشگی دانش سیاسی نقش داشته اند؟ بنابراین این دیدگاه مبهم بوده و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد.
به طور کلی علوم سیاسی در ایران نتوانسته است آن طور که باید در حفظ ثبات نظام و جامعه پذیری سیاسی مؤثر باشد، چرا که هنوز رابطه مثبت و کارآمدی بین علم سیاست و نهاد دولت و سایر دستگاه های اجرایی به وجود نیامده است .