چکیده:
از مهمترین مفاهیم مورد تأکید در عرفان اسلامی، مفهوم عشق است، بهویژه در جریان عرفان عاشقانه و جمالگرا. این جریان که از رویکردهای بسیار مهم در تصوف و عرفان اسلامی است، پیش از احمد غزالی هم وجود داشت اما غزالی کسی بود که به آن تشخص و رسمیت بخشید. با بررسی آثار احمد غزالی، به ویژه اولین کتاب فارسی مستقل در موضوع عشق، یعنی سوانحالعشاق در مییابیم که جریان عرفان عاشقانه چه در بعد نظری و چه در بعد عملی و سلوکی، دارای اصول و ویژگیهایی است که کمتر بدان توجه شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به موضوع استخراج و تبیین مبانی نظری احمد غزالی در موضوع عشق عرفانی اختصاص دارد. دستآورد این کار، یازده اصل نظری مستخرج از آرای خواجه احمد غزالی است. با تبیین این اصول و ویژگیها در آثار احمد غزالی و رویکردهای خاصی که این جریان داشته است، میتوان دریافت که چگونه او توانسته است آن را به صورت یک جریان و ساحت مستقل و شکوفا رواج دهد. بازشناسی اصول نظری عرفان عاشقانه همچنین میتواند به ترسیم نظام فکری و نظری کاملاً متفاوتی برای صوفیانِ رسمیِ دارای سلسله در نظامهای سنتیِ خانقاهی، در برابر عرفان نظری ابنعربی و شارحانش یاری نماید.
خلاصه ماشینی:
بـا بررسی آثار احمد غزالی، به ویژه اولین کتاب فارسی مستقل در موضوع عشق ، یعنی سوانح العشـاق در مییابیم که جریان عرفان عاشقانه چه در بعد نظری و چه در بعد عملی و سلوکی، دارای اصول و ویژگیهایی است که کمتر بدان توجه شده است .
سؤال اصلی این تحقیـق عبارت است از این که : نظام اندیشه های احمد غزالی که بر اسـاس مفهـوم عشـق در سـوانح العشاق مطرح شده ، دارای چه اصول و ویژگیهایی در بعد نظری است ؟ ١-٢- پیشینۀ تحقیق متأسفانه هنوز تحقیق جامعی در زمینۀ حب و عشـق صـورت نگرفتـه اسـت کـه بـه طـور مشخص ، به مباحث نظـری ایـن جریـان بسـیار مهـم و تأثیرگـذار بپـردازد.
چنـان کـه گذشـت ، اولـین جملـۀ فصل سیزدهم سوانح این است : «سر و روی هر چیزی نقطۀ پیونـد اوسـت » (مجاهـد، ١٣٧٦: ١٢٤)، یعنی هر چیـز زیبـایی هماننـد پلـی اسـت کـه عـارف عاشـق را بـه آن زیبـای مطلـق میرساند.
خواجه در جـایجـای سـوانح العشـاق بـه ایـن اتحاد و یگانگی اشاره کرده است : «عاشق معشوق را از خودی خود خـودتر اسـت » (همـان : ١٢٥).
(31 احمد غزالی نیز به این رابطه دو سویه ، چـه در عشـق الهـی و چـه غیـر آن ، اذعـان دارد: «عشق رابطه [یا: واسطۀ] پیوند است ، تعلـق بـه هـر دو جانـب دارد» (مجاهـد، ١٣٧٦: ١٢٤) و ادامه میدهد که اگر عاشق این پیوند را برقرار کند، به هـر نحـوی کـه شـده ، ایـن پیونـد از جانب معشوق هم برقرار میشود؛ چه این که معشوق او را مغلوب جذبه قهر خـود کنـد، یـا این که مغلوب جذبات عاشقانه خود سازد.