چکیده:
اولین جرقههای حضور پیادهراهها در شهرها در دهههای 1940 و 1950 میلادی و به منظور حفظ و ساماندهی بافتهای تاریخی ایجاد شد. پس از آن با تسلط اتومبیل بر زندگی شهرنشینی و نمایان شدن معضلات ناشی از آن، جنبشهای پیادهراهسازی در سراسر جهان در دهههای 1960 و 1970م آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. در ایران نیز با تاخیر زمانی این جنبش شکل گرفته و در حال حاضر، در بسیاری از شهرها، محورهای شهری به پیادهراهها تبدیل میشوند؛ اما در این میان محورهایی هستند که پروژة پیادهراهسازی آنها با شکست مواجه میشود. در این مقاله علل شکست این پروژهها در ایران شناسایی میشود. پیادهراه هفده شهریور در کلانشهر تهران مورد مطالعه این مقاله است. به منظور شناخت علل شکست این پروژة پیادهراهسازی، برخلاف مطالعات پیشین، این پروژه از دو جنبة محتوایی (کیفیت فضای پیادهراه) و رویهای (رویة ساخت پیادهراه) تحلیل شده است. در اینجا روش پژوهش تئوری زمینهای است که در خلال آن با 15 نفر از کسبه، ساکنین محل، و دستفروشان مصاحبة نیمهساختاریافته شده است. در بعد محتوایی و رویهای تلاش شده، تا بر اساس مصاحبهها و اسناد مرتبط با پروژه، کدها، مقولهها، کلانمقولهها و مقوله هستهای شناسایی شود. در بعد محتوایی، کدها حول محور کیفیات محیطی پیادهراه و در بعد رویهای کدها دال بر معیارهای اخلاقی در چهار مرحلة چرخة حیات پروژه (مرحلة آغازین، برنامهریزی، طراحی، اجرا، ارزیابی، و کنترل) هستند. «نبود فهم مشترک از چرخة حیات پروژه در نظام مدیریت شهری» و «کافی نبودن خلاقیت در طراحی و برنامهریزی پیادهراه» بهترتیب مقولههای هستهای بعد رویهای و محتوایی پروژة هفده شهریور هستند که در کنار یکدیگر مهمترین عوامل شکست پروژة پیادهراهسازی هفده شهریور را شکل میدهند.