چکیده:
«حکمرانی شبکهای» هم به عنوان استعارهای برای توصیف رشد مسایل پیچیده، مجزاشدن فزاینده جامعه و پلی برای عبور از مرزهای بخشی به کار رفته و هم به عنوان پاسخی از سوی سیاستگذاران به پویایی تعاملات محیط تغییر یافته سیاستی عمل میکند. این پژوهش قصد دارد تا با بررسی مفهوم حکمرانی شبکهای و کارکردهای آن، به بیان مزیتها و مطلوبیت آن به عنوان یک رویکرد تحلیلی برای توصیف و تبیین سیاستهای عمومی و عملکرد دولت بپردازد. به این منظور ضمن معرفی سه شکل عام و کلاسیک حکمرانی یعنی سلسله مراتب، بازار و شبکه؛ ویژگیهای هر یک را برشمرده و در نهایت مطلوبیتهای شکل شبکهای حکمرانی بیان میشود. چارچوب حکمرانی شبکهای پذیرفته است که سیاستهای عمومی دیگر تنها بوسیله دولت تدوین نمیشوند بلکه شبکهای از ارتباطات میان بازیگران مختلف مانند سیاستمداران، بوروکراتها، شرکتهای خصوصی، گروههای فشار و شهروندان تعیینکننده آنها هستند. البته حکمرانی شبکهای با چالشهایی همچون مدیریت مطلوب شبکه، دموکراتیک بودن، پاسخگویی و تنظیم ارتباطات روبهرو است. این پژوهش با معرفی چارچوبهایی مثل فراحکمرانی و استراتژیهای ترکیبی هدایت و خودتنظیمی، راهکارهایی برای رویارویی با این چالشها معرفی میکند.
خلاصه ماشینی:
چارچوب حکمراني شبکه اي پذيرفته است که سياست هاي عمومي ديگر تنها بوسيله دولت تدوين نمي شوند بلکه شبکه اي از ارتباطات ميان بازيگران مختلف مانند سياستمداران ، بوروکرات ها، شرکت هاي خصوصي ، گروه هاي فشار و شهروندان تعيين کننده آنها هستند.
واژگان کليدي : حکمراني شبکه اي ، فراحکمراني ، خودتنظيمي ، هدايت گري ، دموکراسي، مديريت شبکه مقدمه در متداول ترين استفاده ، حکمراني بر حرکت از رويکرد قبلي به نام حکومت ١ يعني «رويکرد قانونگذاري بالا ـ پايين که به دنبال تنظيم رفتار افراد و نهادها به شکل مشخص و کاملا جزيي است » به سمت حکمراني ٢ که تلاش دارد تا «مؤلفه هاي سيستم را طوري تنظيم کند که افراد و نهادها در درون آن عمل کرده و در نتيجه خودتنظيمي ٣ به وجود آمده و سيستم به نتايج مورد نظر دست پيدا کند» و يا جايگزيني «اعمال قدرت بر٤» با «واگذاري قدرت به ٥» تأکيد دارد (& Lyall ِ ٣ :٢٠٠٥ ,Tait).
بنابراين سؤال اصلي پژوهش حاضر آن است که رويکرد حکمراني شبکه اي در مقايسه با ساير اشکال حکمراني داراي چه ويژگي هايي بوده و استفاده از آن به عنوان يک چارچوب تحليلي توسط تحليل گران سياستي با چه مزيت ها و چالش هايي روبه رو است ؟ بدين منظور ابتدا به بيان ريشه هاي تاريخي و تئوريک مفهوم حکمراني شبکه اي پرداخته و سپس تعاريف و کارکردهاي «شبکه اي شدن » مورد بررسي قرار مي گيرد.
The Democratc Prospects of Network Governance, American Review of Public Administraton, Volume 36, Number 1.
Modes of Network Governance: Structure, Management and Efectveness, Journal of Public Administraton Research and Theory, 18, 2, 229–52.
Making Governance Networks Efectve and Democratc Through Metagovernance, Public Administraton, Vol. 87, No. 2.