چکیده:
سالهای پس از جنگ جهانی دوم، در فلسفه اروپایی نگاه ویژهای به اسپینوزا شکل گرفت. تا پیش از این، متافیزیک، اخلاق و سیاست اسپینوزا در پرتو خوانشی هابزی هگلی از او تفسیر می شد. در فرانسه قرن بیست، جریانی از تفکر فلسفی سیاسی شکل گرفت که نسبت به هگل نگاهی انتقادی داشت و شماری از فیلسوفان ضدهگلی فرانسه تفسیر جدیدی از اسپینوزا به دست دادند که در مجموع سنتی از تفسیر جدید اسپینوزایی و فلسفه اسپینوزایی جدید آفریده شد. این دگردیسی گفتمانی فلسفی در چارچوب نظریه انتقادی یا نظریه رادیکال، در تقابل با گفتمان های فلسفه سیاسی غالب در فرانسه قرار دارد. در این مقاله بر پایه رویکرد تاریخ انتقادی اندیشه، به بررسی تحلیلی تحول خوانش اسپینوزایی و ادوار تفسیر اسپینوزایی در فلسفه عمومی به طور کلی و فلسفه سیاسی به طور خاص در فرانسه قرن بیستم می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
پرسش هاي راهبر اين پژوهش مختصر را مي توان چنين تقرير کرد: تفسير اسپينوزايي در فلسفه فرانسوي را به چند دوره تاريخي و/يا گفتمان مي توان تقسيم کرد؟ ادوار تفسير اسپينوزايي در فلسفه عمومي فرانسوي چه نتايجي در قلمرو فلسفه سياسي داشته است ؟ به طور اجمالي ، مي توان گفت سنت مطالعات اسپينوزايي در فلسفه فرانسوي قرن طولاني بيستم ، متفکران و مدرسان دانشگاهي متعددي را شامل مي شود.
به منزله پاسخ به پرسش نخست اين مقاله ، مي توان براي تفکر اسپينوزايي در فلسفه فرانسوي سه دوره را در نظر گرفت : دوران اول از لحاظ زماني شامل اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيست است .
دوران دوم از اواخر دهه پنجاه تا تقريبا دهه ١٩٨٠ را شامل مي شود و با درس ها و نوشته هاي فردينان الکيه ، مارسيال گرو، الکساندر مترون ، ژيل دلوز و لويي آلتوسر در امتداد دوران اول جريان مي يابد و دوران سوم عصر شدت گيري خوانش راديکال از اسپينوزا است .
٤. ژيل دلوز ژيل دلوز به منزله يکي از برجسته ترين و اثرگذارترين فيلسوفان اين نسل ، از ميان آثار متعددي که در باب فلاسفه يا متفکران قديم و جديد نوشت ، اختصاصا دو کتاب درباره اسپينوزا منتشر کرد؛ يکي با عنوان «بيان گري در فلسفه اسپينوزا» که در واقع تز دوم دکتري اش بود و در تکميل تفاوت و تکرار نوشته شد، و ديگري کتابي موجزتر با عنوان «فلسفه عملي اسپينوزا».
(١١٧ p ,٢٠٠٤ ,Negri) دوره سوم : راديکال کردن اسپينوزا چنانکه آنتونيو نگري گفته است ، امروز فلسفه نهفته در اخلاق ، پس از بازخواني هاي دلوز و مترون ، هيچگاه چنين سرزنده نبوده است .