چکیده:
رابطه عمل و عالم عملی با نظریه و عالم اندیشه نظری همواره در تاریخ فلسفه سیاسی غرب مورد گفت وگو بوده و میان دیدگاه هایی که به یک سو گرایش بیشتری داشته اند، اختلاف وجود داشته است. اما در این کشمکش، به راستی فلسفه سیاسی پاسخ پرسش ها و مسائل خاص خود و آن حقیقت ناب یا راهکار عملی رسیدن به مدینه فاضله ای که برای زیستن در سعادت یا رفاه آدمی در پی آن بوده است را در کجا باید بجوید؟ در عالم نظر و یا عرصه عمل؟ این مقاله می کوشد ضمن بررسی رابطه عمل و نظر در تاریخ فلسفه سیاسی غرب، مهمترین دیدگاه ها و رویکردها در این بحث را شناسایی و دسته بندی کند. در واقع مسئله پژوهش حاضر این است که رابطه عمل و نظر در تاریخ فلسفه سیاسی غرب و نزد متفکران بزرگ چگونه بوده و هریک به چه گروهی تعلق داشته اند؟ این مقاله همچنین به اختصار به پاسخ این پرسش می پردازد که رویکرد برتر در رابطه عمل و نظر برای دنیای کنونی ما کدام است؟فرضیه ما این است که دیدگاه های مختلف درباره عمل و نظر و تقدّم هریک را می توان در چند دسته جای داد که از آن میان رویکرد مبتنی بر تعامل عمل و نظر می تواند بستر مناسب تری برای ارتباطات انسانی و اندیشه ورزی برای حیات توام با صلح بشر در عصر ما فراهم آورد. این فرضیه با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
اما در اين کشمکش ، به راستي فلسفه سياسي پاسخ پرسش ها و مسائل خاص خود و آن حقيقت ناب يا راهکار ِعملي رسيدن به مدينه فاضله اي که براي زيستن در سعادت يا رفاه آدمي در پي ِ ِآن بوده است را در کجا بايد بجويد؟ در عالم نظر و يا عرصه عمل ؟ اين مقاله مي کوشد ضمن بررسي رابطه عمل و نظر در تاريخ فلسفه سياسي غرب ، مهمترين ديدگاه ها و رويکردها در اين بحث را شناسايي و دسته بندي کند.
در واقع مسئله پژوهش حاضر اين است که رابطه عمل و نظر در تاريخ فلسفه سياسي غرب و نزد متفکران بزرگ چگونه بوده و هريک به چه گروهي تعلق داشته اند؟ اين مقاله همچنين به اختصار به پاسخ اين پرسش مي پردازد که رويکرد برتر در رابطه عمل و نظر براي دنياي کنوني ما کدام است ؟ ِفرضيه ما اين است که ديدگاه هاي مختلف درباره عمل و نظر و تقدم هريک را مي توان در چند دسته جاي داد که از آن ميان رويکرد مبتني بر تعامل عمل و نظر مي تواند بستر مناسب تري براي ارتباطات انساني و انديشه ورزي براي حيات توام با صلح بشر در عصر ما فراهم آورد.