چکیده:
در این مقاله ارتباط بین مفهوم سرمایه اجتماعی و قدرت نرم بررسی می شود. بعد از تعریف و واکاوی مفاهیم فوق به تبیین اجزا و ابعاد سرمایه اجتماعی و همچنین منابع و وجوه قدرت نرم پرداخته می شود. نتیجه حاصل از این مقاله این است که مهمترین مولفه های مورد توافق سرمایه اجتماعی که شامل اعتماد، هنجارها و شبکه های مشارکت اجتماعی هستند، ارتباط اجتناب ناپذیری با اعمال شیو هی نوین قدرت (نرم) دارند. از این رو راهکار پیشنهادی این نوشتار با توجه به بسط مفهوم قدرت، تاکید بر توجه به مفهوم سرمایه اجتماعی و سرمایه گذاری در چهار وجه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع است که زمینه ساز افزایش قدرت نرم خواهد بود که برآیند این ارتباط و ترکیب؛ ارتقای مشروعیت، مشارکت، ثبات و پاسخگویی و
تحول در کارکردهای نظام سیاسی است.
خلاصه ماشینی:
بدين معني که قدرت نرم تحول نويني را شکل مي دهد که در قالب آن ، نظريه ، منابع و ابزارهاي اعمال قدرت مورد بازخواني و بازتوليد قرار گرفته و اين امر نشان مي دهد که قدرت نرم بيش از آن که صبغه و ماهيتي اجبارآميز و سخت افزارانه داشته باشد، اجتماعي بوده و در شبکه ي روابط اجتماعي که مؤلفه هاي آن اعتبار، اعتماد، مشارکت و مشروعيت است ، معنا و مفهوم مي يابد.
از اين رو با توجه به آنچه گفته شد و همچنين افزايش اهميت روزافزون دو مفهوم فوق ، سئوال مطرح شده اين است که سرمايه اجتماعي و مؤلفه هاي آن چه نقشي در شکل دهي به قدرت نرم دارند؟ بحث نويسندگان اين است که بين سرمايه اجتماعي و قدرت نرم رابطه ي دو سويه اي برقرار است و مي توان با تأکيد بر گزاره هاي ثبات بخش و ارتقاء دهنده ي سرمايه اجتماعي ، شيوه هاي کارآمدتري در جهت اعمال قدرت نرم اتخاذ کرد که برآيند آن افزايش قابليت ها و ظرفيت هاي نظام سياسي خواهد بود.
بنابراين از آنجايي که سرمايه اجتماعي نقشي بسيار مهم در افزايش اعتماد و وفاداري ملي به دولت و به تبع آن افزايش مشروعيت سياسي دارد، مي تواند به عنوان يکي از مؤلفه هاي اساسي افزايش قدرت نرم مورد توجه قرار گيرد.
به اعتقاد نويسندگان ، مشروعيت سياسي ، يکپارچگي و توان سياست سازي از ارکان اصلي قدرت نرم در بعد داخلي و خارجي محسوب مي شود و اين مسئله خود ريشه در سرمايه اجتماعي يک جامعه دارد.