چکیده:
تحقیق حاضر با هدف «بررسی میزان رضایت ذی نفعان از فرایند آموزش ضمن خدمت در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری شامل ذی نفعان فرایند آموزش ضمن خدمت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران می باشد که در 9 ماهه اول سال 93 در دوره های آموزشی کوتاه مدت سازمان شرکت کرده و شامل کارکنان سازمان، مدیران و معاونان سازمان و مدیران شرکت های تابعه می باشد که در مجموع 1249 نفرند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و تصادفی ساده 143 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و پس از تایید خبرگان و اساتید دانشگاهی به صورت مقدماتی اجرا و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ برآورد شد (89/.=α ). برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از روش های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین، نمودار و ...) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای، تی گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شد. همچنین برای رتبه بندی نظرات شرکت کنندگان در دوره های آموزشی در خصوص سنجش میزان رضایت از فرایند آموزش از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته ها نشان داد که رضایت ذی نفعان از تمامی مراحل فرایند آموزش ضمن خدمت (نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد) در حد متوسط می باشد و بیشترین میزان رضایت به ترتیب از مرحله بازخورد از دوره های آموزشی، اجرای دوره های آموزشی، ارزشیابی از دوره های آموزشی، طراحی دوره های آموزشی و نیازسنجی دوره های آموزشی است. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بین میزان رضایت ذی نفعان از فرایند آموزش بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، سمت سازمانی، میزان تحصیلات و سابقه خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
جامعه آماري شامل ذينفعان فرايند آموزش ضمن خدمت سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران مي باشد که در ٩ ماهه اول سال ٩٣ در دورههاي آموزشي کوتاهمدت سازمان شرکت کرده و شامل کارکنان سازمان، مديران و معاونان سازمان و مديران شرکت هاي تابعه ميباشد که در مجموع ١٢٤٩ نفرند که با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي نسبتي و تصادفي ساده ١٤٣ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.
به طور مثال در مرحله نيازسنجي فقدان الگوي خاص و مدون و عدم نيازسنجي آموزشي براي تعيين دورههاي آموزشي مورد نياز کارکنان، در مرحله طراحي و تدوين دوره، استفاده نکردن از نيروهاي متخصص و عدم مشارکت ذينفعان آموزش در طراحي برنامه ها، در مرحله اجراي دورهها مواردي از قبيل رعايت نشدن موازين آموزشي بزرگسالان، ساختار نامناسب براي انتخاب مدرس و انحصاري کردن برخي از دورهها در مراکز آموزش مديريت و در مرحله ارزشيابي، نبود جايگاه ارزشيابي در نظام آموزشي، استفاده نکردن از نتايج ارزشيابي در اصلاح فرايند آموزشي از عمده مشکلات در اين زمينه هستند (بابا اکبري، ١٣٨٩).
با توجه به اينکه دورههاي آموزش ضمن خدمت در اکثر سازمانها برگزار ميگردد و اثربخشي اين دورهها ناشي از عوامل متعدد در سلسله مراتب فرايند آموزش است و از آنجا که مقوله آموزش در سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران به عنوان مهم ترين سازمان دولتي و بازوي اصلي وزارت صنايع و معادن همواره از اهميت خاصي برخوردار بوده است ، بدين منظور بررسي ميزان رضايتمندي از کل فرايند آموزش ضمن خدمت از مرحله نيازسنجي تا مرحله ارزشيابي و بازخورد به منظور مشخص کردن نواقص و کمبودهاي فرايند و بهبود و اثربخشي آن ضروري به نظر ميرسد.