چکیده:
کلیدیترین مفهوم در حوزه مدیریت و ارزیابی عملکرد، شناخت چیستی عملکرد است که در غرب، حاکمیت اندیشه پراگماتیسم به این حوزه کاملا مشهود است. در این مطالعه تلاش شده است تا از منظر اسلامی مدلی برای تبیین مفهوم عملکرد ارائه شود. بدین منظور پس از بررسی مبانی نظری غرب در این حوزه، ابتدا آیاتی از قرآن کریم که در آنها از ریشه عمل کلماتی بهکار رفته است؛ احصا شدند و موردبررسی و تدبر قرار گرفتند؛ درنهایت مدل مفهومی عمل در بیان قرآن بهدست آمد که دارای سه بعد موضوعهای مربوط به عمل، موضوعهای مربوط به عامل و موضوعهای مربوط به ناظر عمل شکل گرفت. بعد از مشخصشدن مبانی عملکرد از منظر قرآن کریم، مدل مفهومی عملکرد صالحانه طراحی شد. این مدل دارای دو بعد حسن فعلی و حسن فاعلی است. مهمترین تفاوت مدل عملکرد صالحانه سازمانی با الگوهای متعارف، توجه به حسن فاعلی است که تبعات قابلتوجهی را در حوزه مدیریت عملکرد بهدنبال خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
در خصوص تأثیر این تفکر، میتوان به حوزه مدیریت منابع انسانی اشاره کرد که موضوع اصلی آن رفتار و عمل انسان در سازمان است .
در نظریه های مدیریت منابع انسانی یکی از مواردی که موردبحث قرار میگیرد این است که کارمندان چگونه باید در سازمان عمل کنند و بر اساس چه شاخص هایی عملکرد آن ها مورد ارزیابی قرار بگیرد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که با توجه به مبانی ارزشی حاکم بر نظریه های غربی، آیا تناقض و تضادی بین رویکرد اسلامی به موضوع مدیریت عملکرد با رویکرد متعارف وجود دارد؟ برای بررسی دقیق این موضوع لازم است نقطه شروع را کمی عقب تر قرار داد و موضوع را از ماهیت و تعریف عمل و عملکرد آغاز کرد.
مدیریت عملکرد در کامل ترین مفهوم خود بر این باور استوار است که هر فعالیتی توسط افراد در سطوح مختلف انجام میگیرد و در دستیابی به هدف کلی سازمان کمک میکند؛ بنابراین به آنچه افراد انجام میدهند (کارها آن ها)، نحوه انجام کار (رفتار آن ها) و آنچه باید حاصل شود (نتایج آن ها) مربوط میشود.
بیش از آنکه در سازمان به رابطه ناظریت سازمان بر اعمال تأکید شود، باید بر ناظریت خداوند بر اعمال سازمانی تأکید شود؛ البته این موضوع ردکننده کنترل های متعارف سازمانی نیست ؛ ضمن اینکه در مدیریت عملکرد صالحانه توجه تنها بر انجام فعالیت های متعارف و عادی سازمانی نیست ، بلکه هدف این است که این عمل ارزش الهی و رنگ خدایی به خود بگیرد.