چکیده:
در تفکر ابنسینا مادۀ قضایا سه نوع است: امکان، ضرورت و امتناع. در یک تقسیمبندی صرفاً ساختاری با ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی مواجهایم، ملاک این تقسیمبندی، محمول بکار گرفته شده در قضایا است. اگر به ضرورت با ملاکی ساختاری نگریسته نشود، باز دو نوع ضرورت خواهیم داشت. ضرورت منطقیای که ملاک آن اصل امتناع تناقض است. محمولاتی که چنین خاصیتی را دارا هستند ذاتیات باب ایساغوجیاند. ابنسینا علاوه بر ذاتیات باب ایساغوجی، عوارض ذاتی لازم را نیز که از سنخ ذاتی باب برهاناند در شمول محمولات ضروری قرار میدهد. اما برای آنها ملاکی مانند اصل امتناع تناقض ذکر نمیکند. در اینجا مایلیم این نوع ضرورت را فلسفی بنامیم که ملاک آن، دیگر اصل اینهمانی یا عدم تناقض نیست. ابنسینا به عوارض ذاتی عنوان لازم میدهد و آنها را ضروری میداند. اما برای ضروری بودن لزوم، نه دوام و نه اصل امتناع تناقض، بهکار نمیآیند.
خلاصه ماشینی:
وی همچنین در اشارات بیان میدارد که : نتیجه آنکه تمام اجزای ماهیت که سبب قوام آنند در تصـور ماهیـت و آمـدن آن بـه ذهن مدخلیت دارند، گرچه به طور تفصیل آن اجزاء به ذهن نیایند، همانطور که بسـیاری از دانسته ها به ذهن نمیآیند، ولی همین که در ذهن مرتسم شوند مثال همگی در ذهـن تحقق می یابد، پس ذاتیات در بـاب تصـورات از علـم منطـق ، همـان اجـزای ماهیـت و مقومات آن است ، چون طبیعت اصلی که در آن جز، اخـتلاف عـددی اخـتلاف دیگـری نیست [یعنی کلی طبیعی نوعی] مانند انسانیت آن هم ، ذاتی هـر فـرد فـردی اسـت کـه طبیعت فراگیر همۀ آنهاست و فزونی فرد و شخص بـر طبیعـت بـه عـوارض و خواصـی است ، که برای هر فرد موجود است پس آن طبیعت هم [مانند اجزای ماهیت ] ذاتی افـراد است (ابن سینا، ١٣٧٥: ٢٢٣).
اینکه چه ملاکی برای تفکیک ذاتی مقوم و عارض لازم وجود دارد بحثی اسـت کـه محل مناقشه بوده است و خواهیم کوشید که در پایان مقاله موضع این پژوهش را نسبت به آن تا اندازه ای روشن کنیم که آیا در آثار شیخ چنین ملاکی بدست داده شده و یا حتی میتوان آن را از لابلای نوشته های وی استخراج کرد یا نه .