چکیده:
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوه تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متاثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابهلای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته است. وی نه مخاطبمحور نه مخاطبسالار و نه مخاطبناشناس بوده است؛ او مخاطبگزینی بوده که وسواس فراوانی در تخصیص خطاب و کلام داشته است. بیان مختصر و موجز، نامانوس، دیریاب و دشوار و پرابهام شمس با مخاطبان خویش در مواضعی از مقالات، تغییر و نوسان یافته است. روی سخن شمس در مقالات، بیشتر با مخاطبان زبدهای بوده که عمدتا قادر به درک و دریافت زبان ویژه وی بودهاند؛ ازاینرو، وی در مقالات تلاش کرده است تا بهنحو موثری با آنان ارتباط برقرار کند. در این مقاله، نویسنده به شیوه تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین شیوههایی ارتباطی است که شمس با بهکاربستن آنها بر ذهن و ضمیر مخاطبان تاثیر گذاشته است.
خلاصه ماشینی:
روي سخن شمس در مقالات ، بيشتر با مخاطبان زبده اي بـوده کـه عمـدتا قـادر بـه درک و دريافت زبان ويژة وي بوده اند؛ ازايـن رو، وي در مقـالات تـلاش کـرده اسـت تـا به نحو مؤثري با آنان ارتباط برقرار کند.
شـمس معتقـد است که زبان گفتاري نسبت به زبان مکتوب ، به ساختار انديشگي انسان نزديک تـر اسـت ؛ در بيان شفاهي، اين امکان براي گوينده وجود دارد که بدون درنگ ، انعکاس سخنان خـود را در مخاطبان رديابي کند و سخن را به اقتضاي حال تغيير دهد.
شمس آزادانه و بياعتنا به هرگونه قيدوبندي، در پي پيرايه بستن به اثر خـود و جـذب مخاطب نيست و بدين نکته بيش از هـرکس ديگـري واقـف اسـت کـه کلامـش ، روزي مخاطب خود را خواهد يافت : «چون گفتني باشد و همۀ عالم از ريش مـن درآويزنـد کـه مگو، بگويم و هرآينه اگرچه بعد از هزار سال باشد، اين سخن به آن کس برسـد کـه مـن خواسته باشم » (همو، ١٣٥١: ٧٨).
در بررسي و تحليل ساختار جمله هاي مقالات ، اين مطلب آشکار ميشـود کـه شـمس در مواجهه با مخاطبان خاص از شفافيت ، تفصيل گويي در اثناي سخن اجتناب کرده است : «دلم خواهد که با تو شرح کنم همين رمز ميگويم ، بس ميکنم ، خود بيادبي اسـت پـيش شما شرح گفتن ...