چکیده:
ادب تعلیمی، از آغاز شعر فارسی تاکنون به صورت نوع ادبی مجزا یا درآمیخته با انواع دیگر ادبی کاربرد داشته و در هر دورة ادبی متناسب با تغییرات سبکی آن دوره، دگرگونیهای آرامی را پذیرفته است. این گونة ادبی با انقلاب مشروطه و تغییر در مبانی نظری شعر، چندین دگرگونی اساسی یافت؛ مهمترین دگرگونی آن همسوشدن با تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بود؛ درنتیجه تعالیمی مانند سفارش مخاطب به وطندوستی و مبارزه با استبداد و استعمار افزایش یافت. در این پژوهش چهار جریان اصلی شعر معاصر (شعر مشروطه، سنتگرایان معاصر، شعر نو، شعر مقاومت) ازنظر این دگرگونی سبکی بررسی میشود. نتیجة بررسی بیانگر این نکته است که دگرگونیهای اجتماعی در همة جریانها بر ادب تعلیمی تاثیر گذاشته و آن را به سمت شعر پایداری و اعتراضی هدایت کرده است. این تاثیر در جریانهای مشروطه و شعر نو و جریان مقاومت کاملا آشکار است؛ اما در جریان سنتگرایان نمودی ندارد؛ گفتنی است در همة جریانها نگرش شاعران در بیان آموزههای اخلاقی هماهنگ با مسائل جامعه تغییر یافته است.
خلاصه ماشینی:
شاعران هماهنگ با نياز مردم جامعه و در راستاي اهداف سياسـي و اجتمـاعي و بيـنش امروزي ، اشعار تعليمي اي سرودند که در مقايسه با شعر کلاسيک ، تفاوت بينش و زبـان و بيانشان آشکار است ؛ در اين مقاله با هدف دست يـابي بـه دگرگـوني سـبکي در ادب تعليمي شعر معاصر، اين موضوع در چهار جريان اصلي بررسي شده اسـت ؛ ايـن چهـار جريان عبارت است از: جريان مشروطه ، جريان سنت گرايان ، جريان نو نيمايي و جريـان شعر مقاومت .
تغيير ديگري که در ارتباط با دگرگوني هاي اجتماعي صورت گرفت ، تغييـر نگـرش مضموني ادب تعليمي کلاسيک بود؛ شـاعران هماهنـگ بـا فرهنـگ و نيـاز جامعـه بـه مخاطب پند و اندرز داده اند؛ براي مثال تعاليم مهارت هاي زنـدگي بـه کودکـان در ايـن جريان آغاز شد و ادامه يافت و اين چيزي است که در شعر کلاسيک نمود نداشـت ؛ بـا خرافات اخلاقي مقابله شد که آن نيز نتيجۀ بينشي نو در جامعه بود؛ توجه به علم آموزي مردم ، حضور اجتماعي داشتن به ويژه براي زنان ، تعاليم آداب اجتماعي تازه مثل احتـرام به خانواده و مقام مادر، احترام به همسر، احترام به معلم و استاد و...