چکیده:
نظام حکومتی و تشکیلات اداری ایران در طیّ تاریخ تغییر کرده است. بعضی از مشاغل و مناصب و همچنین اصطلاحات دیوانی در دورههایی متداول بوده و بهتدریج ازمیانرفته است. چهبسا تعدادی از این واژهها، تحول معنایی یافتهاند و امروز تعریف و کاربرد دقیقِ بعضی از آنها برای ما ناشناخته است. گاه این واژهها در متون ادبی و تاریخی فارسی آمده و نویسندگان و شاعران با آنها تعابیر و ترکیبات خیالانگیز ساختهاند. تحقیق دربارۀ معنی اصلی چنین واژههایی در متنهای کهن و توجه به معانیای که نویسندگان و شاعران از آنها اراده کردهاند، کمک میکند تا شناخت درستتر و دقیقتری از تشکیلات اداری گذشته پیدا کنیم. «پروانه» یکی از این واژهها است که اصطلاحی دیوانی بوده و در فارسی و عربی بهکاررفته و تحول معنایی یافته است. در مقالۀ حاضر، کاربرد اصطلاحیِ این واژه و تعابیر و ترکیبات وابسته به آن، در تعدادی از مهمترین متون ادبی و تاریخیِ فارسی، تا قرن هشتم هجری قمری، بررسی شده و نگارنده از این طریق کوشیده است به معانی و جایگاه آن در دستگاههای حکومتی گذشته دست یابد. باتوجهبه نتایج مقاله، این معانی عبارتاند از: حکم، اجازه، برات یا سند، مُهر، پیک، خادم و حاجب.
خلاصه ماشینی:
در چند نمونۀ شعری نیز میان «پروانه » و «خط » یا «نوشته » ارتباط برقرار شده است : ای سبزه گرت ملک چمن میباید پــروانــۀ مطلــق ز خــط یـــار بیــار (ظهیر فاریابی، ١٣٨٩: ٣١٥) گفتـم از پــروانـه و خط در گذر مــن نـــه میـــر مُلـک و شـاه کشـــورم (خواجوی کرمانی، ١٣٦٩: ٤٥٨ـ٤٥٩) بنابر بعضی شواهد، پروانۀ مکتوب باید مُهر و نشان میشد تا اعتبار مییافت : رفته ز پـروانــۀ او نقشِ آل و آمـــده در روز جــلالش زوال (همان ، ١٣٨٧: ٤٥) در مثال فوق ، «آل » به معنی سرخ یا سرخ رنگ و کوتاه شدٔە «آل تمغا» (مُهرِ سرخ ، مهر و جای مهر پادشاهانُ ترک) است (ر.
اصطلاح «پروانگی» در بیتی از اوحدی هم به کاررفته است : دل بر شمع رخت راه نمییافت هیچ چشم تو پروانه ایش داد به پروانگی (396 :1340) گرچه باتوجه به مختصر سلجوقنامه اغلب پروانگان سمتِ وزیری داشته اند، بعضی هم به حجابت یا سرپرستی حاجبان منصوب بوده اند؛ چنان که از ملک معین الدین سلیمان با عنوان «ملک الحجّاب » یاد شده است (ابن بیبی المنجمه ، ١٣٥٠: ٢٨٦).
ـ پروانه در معنای حکم و جواز در متون فارسی، گاه در ترکیباتی به کاررفته است و باتوجه به این ترکیبات میتوان اطّلاعاتی دربارٔە معانی دیوانی این اصطلاح به دست آورد.