چکیده:
امروزه بینامتنیت اصطلاحی رایج در نظریههای ادبی و زبانشناسی است. بینامتنیت بر این اصل مبتنی است که هیچ اثری مستقل و خود ساخته مولف نیست بلکه از متون گذشته و از اندیشه فراروی ادبیات بهره برده است. بینامتنیت رابطه یک متن با سایر متون را بررسی میکند. هدف این مقاله آن است که با استفاده از این نظریه آموزههای اخلاقی و اجتماعی پروین اعتصامی و انوری را ارزیابی کند. برای نیل به این هدف قطعه «اشک یتیم» از پروین اعتصامی با قطعه «والی شهر ما گدایی بی حیاست» از انوری بررسی و تجزیه و تحلیل شده است و تشابه و افتراق آن نمایانده شده است.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که نظريه بينامتنيت در نقد ادبي ايـران در چنـد دهـه ي اخيـر مطـرح شـده و پژوهش گستردهاي در مورد آن صورت نگرفته است ، در اين مقاله برآنيم تا قطعـه شـعر «اشک يتيم » از پروين اعتصامي و «والي شهر ما گدايي بيحياست » از انوري را بـر پايـه روابط بينامتنيت بررسي کرده، نکات تعليمي هر يک را بازگو نماييم .
«اشک يتيم » سروده پروين اعتصامي روزي گذشـت پادشـهي از گـذرگهي فرياد شوق بر سر هر کوي و بـام خاسـت پرسيد زان ميانـه يکـي کـودک يتـيم کاين تابناک چيست که بر تـاج پادشاسـت آن يک جواب داد چه دانيم ما که چيسـت پيداست آنقدر که متـاعي گرانبهاسـت نزديک رفت پيرزني گوژپشت و گفت اين اشک ديدة من و خون دل شماست مارا به رخت چوب شباني فريفتـه اسـت اين گرگ سالهاست که با گله آشناست آن پارسا که دِه خَرَد و ملک ،رهزن اسـت آن پادشاه که مال رعيت خورد گداست بر قطرة سرشـک يتيمـان نظـاره کـن تا بنگري که روشني گوهر از کجاسـت پروين به کجروان سخن ازراستي چه سود کو آنچنان کسي که نرنجد ز حرف راسـت (اعتصامي، ١٣٧٩: ٢٦) در اين قطعه پروين پيرزن سوخته دل را تصوير ميکند که هر خط صورتش رنجي و دردي است او با انگشت به سوي تاج و گوهر تابناک پادشاه که چـون چشـمان مـاري ميدرخشد اشاره ميکند.
احمدي ، ٣٢٧:١٣٨٠) مخاطب با نگاه اوليه به سروده پروين با عنوان«اشک يتيم » متوجه ميشود کـه رابطـه بينامتنيت صريح و به گونه اي نقل قول نيست و خواننده اهل ادب پي ميبرد که پـروين در مطالعات خود در ديوان انوري به اين قطعه پي برد و از طريق بينامتنيت ضمني از آن استفاده کرده است .