خلاصه ماشینی:
"مرد ونیسی خطاب ببانو مدونالو کریسیا گفت:«بانوی نامدار اگر اجازت میفرمائی ما یکی دو روز این انبان زر را پیش تو بامانت بگذاریم؟»بانو با شعف پاسخ داد:«اگر مایل باشید انبان زر را در خانهء من بگذارید اما بدانید که ما جز چفت کوچکی بر در نداریم.
از آنجا که سه تن مسافر یکدیگر را بخوبی میشناختند و بر احوال یکدیگر وقوف کامل داشتند از روی حزم و درایت در این سند قید کردند که اگر یکی از آنها یا دو تن از آنها برای مطالبهء انبان زر باز گردد بانو مجاز نیست که انبان زر را به آن یکنفر یا دو نفر مسترد دارد بلکه استرداد باید در حضور هر سه تن صورت پذیرد.
اندکی از عزیمت آن مسافران نگذشته بود که مرد ونیسی بازگشت و گفت: «بانوی نامدار از فحوای سخن یارانم چنین دریافتم که هریک انبان زر را بمهر خویش مهمور ساخته است."