چکیده:
جستار حاضر به پدیدار نمودگردانی در زبان فارسی میپرازد. در این راستا تعامل معناشناختی قیدهای زمانی (تکمیلی، تداومی، بسامدی و تعیینگر)، نمودهای دستوری (کامل و ناقص) و زمان دستوری با پنج طبقهی نمودی افعال در سطح جمله مورد بررسی قرار میگیرد. نتایج تحقیق روشن میسازد که پدیدار نمودگردانی به دلیل تعارض معناشناختی میان مشخصههای عملگرهای جمله (قید، زمان و نمودهای دستوری) و ویژگیهای نمودی افعال پدیدار میشود. در واقع تحمیل و نمودگردانی برای رفع این تعارض متحقق میگردد. در این مقاله تمام موارد نمودگردانی ناشی از ترکیب افعال و عملگرهای جمله بررسی شده، و ترکیب نحوی مشخصههای آنها به صورت صوری ترسیم میگردد. در نهایت قواعد کلی مربوط به انواع تحمیل در زبان فارسی پیشنهاد میگردد. قواعد پیشنهادی توانایی پیش-بینی هر گونه نمودگردانی را در بافتهای متفاوت نحوی دارند. در پایان نیز قاعدهی مربوط به دامنهی عملگرهای جمله در فرایند تعیین نمود نهایی جمله در زبان فارسی ارائه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
اما باید متذکر شد که چنین خوانشی از نمود تنها در سطح واژگانی صادق بوده، و زمانیکه فعل را در جمله و در حین ترکیب با عناصر دیگر در نظر بگیریم، تعیین ماهیت نمودی افعال بسیار پیچیدهتر خواهد بود.
در واقع زمانی که تعارض و تباینی بین ویژگیهای معناشناختی یک نمود واژگانی (فعل) و دیگر عناصر حاضر در یک جمله پدید میآید، ماهیت نمودی فعل مورد نظر برای رفع این تعارض معنایی دستخوش تغییر خواهد شد.
برای مثال در جملهی 13 مشاهده میکنیم که یک رخداد لحظهای (فعل لمحهای) در زبان انگلیسی در حضور یک قید تداومی دچار نمودگردانی (فعالیتی تکراری) شده است.
v (+Dyn, -Telic, -Dur) + Adv (+Dur) derived v (+Dyn, -Telic, + Dur) در فرمول فوق میبینیم که حضور خصیصۀ تداومی قید با ویژگی لحظهای فعل در تعارض قرار گرفته، و در نتیجه فعلی با نمود اشتقاقی (فعالیتی تکراری) پدید آمده است که تداوم دارد.
در این حالت فعل نوعی تغییر حالت را نشان میدهد: به تصویر صفحه رجوع شود بهصورت خلاصه میتوان گفت که نمودنمای ناقص در ترکیب با افعال ایستا (به علت تعارض میان پویایی نمود استمراری و ایستایی فعل) باعث تحمیل نمودی شده، و فعل ایستا را به رخدادی پویا بدل میسازد.
از سوی دیگر این ناقصنما در ترکیب با رخداد لمحهای (به علت تعارض میان تداوم داشتن نمود استمراری و لحظهای بودن رخداد و همچنین بدین دلیل که رخداد لمحهای مرحلهی آمادگی ندارد) باعث نمودگردانی شده و فعل لمحهای را به رخداد فعالیتی تکراری مبدل میسازد.