چکیده:
از آنجا که انسان فطرتا طالب سعادت است و یکی از عوامل مهم وصول به سعادت، اقتدا به الگوهاست، خداوند پیامبران را به عنوان الگو و مدیر جامعه فرستاد که سرآمد آنان رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله است. وی تحت اشراف فرشته قدرتمند و امین حرکت کرد و با رفتار برخاسته از عصمت توانست در مدتی کوتاه جهان پیرامون خود را دگرگون سازد و در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر ایدئولوژیها و نظام های شرق و غرب آن روز غلبه نماید.
این مقاله سعی دارد شاخصه های حکومت نظام مند پیامبر صلّی الله علیه و آله را با روش توصیف مفاهیم و تحلیل موضوع بیان نماید. این تحقیق حرکتی در راستای استخراج خط مشی پیامبر گرامی اسلام است؛ با این دستاورد که راز پیروزی وی بر فرهنگ جاهلی، نظام مندی حکومت ایشان بوده است. آن بزرگوار در دوره 13 ساله حضور در مکه، متوجه مسائل فرهنگی و فردسازی بودند، اما پس از حضور 10 ساله در مدینه و تشکیل نظام ولایی محور، فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی ایشان جامعه سازی بوده و نگاهی کل نگر به همه ابعاد جامعه داشته است.
شاخصه های نظام مندی یا سیستمی، طبق نظر کارشناسان و آگاهان علم مدیریت عبارت است از تعادل گرایی، تحول گرایی، نوآوری، نظم و نظام گرایی و کارآیی که با دقت در سیره رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله موارد فوق قابل مشاهده است و این تحقیق نمونه هایی از شاخصه ها را که نقش الگویی برای ما دارد، بیان کرده است.
خلاصه ماشینی:
خدمت به خلق نیز یکی از ارزشهای انسانی است و اسلام آن را صد در صد تأیید میکند، اما عدهای این سخن را شعار خود قرار داده که عبادت به جز خدمت خلق نیست و با این سخن، ارزش علم و جهاد و عبادت را نفی میکنند؛ در حالی که اگر همه ارزشها منحصر در خدمت به خلق باشد، آنگاه خلق خدا همانند مجموعهای از حیوانات میشوند که خدمت به آنها سیرکردن شکم آنهاست، پس این یک دیدگاه افراطی است (مطهری، 1382، ص92).
ب) تعادل بین افراد جامعه پس از جنگ حنین، رسول خدا9 غنایم را میان جنگجویان مسلمان عادلانه تقسیم نمود و پس از آن سوار مرکب شد و حرکت کرد، ولی برخی از تازه مسلمانان به دنبال آن حضرت حرکت کرده و غنیمت مطالبه میکردند (گویا میپنداشتند نزد حضرت غنایم بسیاری مانده است)؛ بهگونهای که عبای حضرت را گرفتند، لذا پیامبر9 رو به آنها نمود و فرمود: سوگند به آن کسی که جانم در دست پر توان اوست، اگر نزد من متاع بیحساب بود، آن را بین شما تقسیم میکردم، سپس مرا به عنوان بخیل قلمداد نمیکردید.
به این جهت برای اصلاح جامعه سراغ عامه رفت، نه خاصه و خطابهای قرآن؛ نظیر «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» مردم را متوجه ساخت که اگر خواهان تغییرند، باید اخلاق و اعمال خود را نیکو گردانند؛ زیرا «إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» (رعد(13): 11)؛ خداوند سرنوشت هیچ جامعهای را تغییر نمیدهد، مگر آنکه خودشان را تغییر دهند.