چکیده:
عرفان و تصوف اسلامی یکی از موضوعات قابل توجه در بررسیهای اجتماعی و فرهنگی سیستان و خراسان در قرون نخستین اسلامی می باشد. این جریان فکری و اجتماعی از همان آغاز قرن اول هجری، با زهد و گریز از لذات دنیوی در جهان اسلام شروع شد و در قرون بعدی سازمان یافته تر گردید و در شرق ایران هواداران زیادی به دست آورد. عوامل متعددی همچون حضور حسن بصری و هوادارانش، صوفیان کرامیه، ملامتیه و ... در گسترش اندیشه های عرفانی و صوفیانه در سیستان و خراسان موثر بوده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با شیوه کتابخانه ای، اطلاعات و داده های تاریخی جمع آوری و سپس با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی علل و عوامل گسترش عرفان و تصوف در سیستان و تاثیر متقابل عرفا و صوفیان سیستانی و خراسانی بر یکدیگر پرداخته شود. عرفان و تصوف توانست در قرون سوم و چهارم دستاوردهای مثبت و مفیدی برای مردم منطقه به همراه داشته باشد و از تعصبات مذهبی میان خوارج و اهل سنت و مذاهب حنفی با شافعی و قتل و غارت های ناشی از آن که در گذشته وجود داشت بکاهد.