چکیده:
ادبیات ایران بدلیل داشتن سویة فرهنگی غنی و نفوذ در سایر هنرها از جمله نقاشی» یکی از
شاخصترین زمینههای ادبیات تطبیقی بشمار میرود. ادبیات تطبیقی از دو جهت میتواند ارتباط
شعر و نقاشی را بررسی کند: نخست اینکه چگونه مفهومی یکسان در هنر نوشتاری و هنر دیداری
نمود پیدا میکند و دوم آنکه این هنر نوشتاری یا شعر چگونه در هنر دیداری یا نقاشی تاثیر
میگذارد. شاهنامة فردوسی یکی از اسطوره متنهای فرهنگی است که از بستر نشانهبی نخستین
خود خارج میشود و در حوزههای گوناگون معرفتی و هنری حضور مییابد و آنها را متاثر میسازد.
یکی از موضوعات مهم در نگارگری ایران؛ نبرد میان دیو و آدمی است. هدف اصلی نوشتار
حاضرء بررسی فرمی و شکلی دیو در نگارههای مکاتب دوره ایلخانی تا پایان قاجار و چرایی
عبارتند از: ۱) ویژگیها و شاخصههای شکلی نگارة دیو در مکاتب دور ایلخانی تا پایان قاجار
چیست؟ ۲) تفاوت نگاره دیوان در مکاتب دور ایلخانی تا پایان قاجار چگونه قابل تبیین است؟
۱. این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده مسئول با عنوان بررسی سیر تحول نقش دیو در فرهنگ
ای ران باستان و هنر نگارگری ایرانی) است که به راهنمایی دکترحسین مهرپویا در دانشگاه سیستان و بلوچستان
دفاع شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که نقش دیو در نگارههای این دوران با ویژگیهای حیوانی در کالید
آدمی نقش شده است. از سویی دیگرء تفاوت در تصویر نقش آن در این مکاتب ابتدا برگرفته از
وجه استعاری شاهنامه و سپس تلقی شخصی نگارگر و خوانش او از متن» سلیقة هنری دوران او و
مکتبی که در آن رشد کرده و یا اقتضای شرایط اجتماعی» فرهنگی» سیاسی و عرفانی او میباشد.
این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات کتابخانه یی به سرانجام رسیده است.
خلاصه ماشینی:
پيشينة پژوهش از جملة کتب و مقالاتي که در آنها نقش و نگارة ديو مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته است به مواردي چون کتاب اسطوره هاي ايران نوشتة وستا سرخوش کرتيس (١٣٧٣) ميتوان اشاره کرد که در آن به اهريمن و موجودات اهريمني از جمله ديو پرداخته ميشود و کتابهاي مکتب نگارگري اصفهان (١٣٨٥) و مکتب نگارگري قزوين - مشهد نوشته يعقوب آژند (١٣٨٤) که به توصيف مکاتب نگارگري ايراني و توصيف تعدادي از نگاره هاي ديوان ميپردازند و مقاله «ديوان در شاهنامه » نوشتة احمد گلي (١٣٨٦) که در آن به معرفي ديوان و مأموريتها و مسئوليتهايي که در نامة باستان ذکر شده اشاره شده است و مقالة «بررسي نگاره هاي مربوط به رستم و ديو سپيد در نگارگري » نوشتة ميترا شاطري و علي اعراب (١٣٩٤) که در آن براساس نگارة نبرد رستم و ديو سپيد، ويژگيهاي نگارگري مکاتب مختلف شيراز، هرات ، تبريز و اصفهان بررسي ميشود و مقالة «بررسي عناصر نمادين در نگارگري ايران » نوشتة اصغر کفشچيان مقدم و مريم ياحقي (١٣٩٠) که در آن نمادهاي گوناگون بکاررفته در نگارگري ايران بررسي ميگردد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) ويژگيهاي بدني و ظاهري ديوان در نگارگري مکاتب صفوي در نگاره هاي مکتب صفوي علاوه بر سه چهرة شبه انساني ، حيواني (گربه ، سگ ، گرگ ، الاغ ، پلنگ ، بز) و نيمه حيواني مکاتب قبلي ، چهره پرندگاني همچون عقاب هم براي ديوان نقش شده است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) تصاوير شمارة ٥) راست : در بند شدن ديوان بدست طهمورث چپ : سرنگون شدن پولادوند بدست رستم در مکتب صفويه (همانجا) ديوان در اين دوره نيز همانند مکاتب پيشين چهره هاي شبه انساني ، حيواني (گربه سانان ) و نيمه حيواني و اندامي (دست و پا) انساني ، چنگال دار يا ترکيبي از هر دو (دست انساني و پاي چنگال دار) و بدن خالخالي دارند.