چکیده:
در فلسفه اسلامی عقل فعال در نظام علّی و معلولی، علت فاعلی و غایی برای نفس قلمداد شده است و نفس در ادامه سیر تکاملی خود با آن متحد میگردد. آنچه در این مقاله مورد نقد و بررسی قرار میگیرد، اتحاد و یا اتصال نفس انسان در حرکت تکاملی خود با عقل فعال است و این نقد از دو طریق انجام میشود: 1. نقد مبانی پذیرش عقل فعال همچون عقول عشره و نظام طولی فلسفه مشاء؛ 2. نقد اتحاد و یا اتصال دو وجود با یکدیگر بعد از فهم دقیق معانی اتحاد و اثبات این نکته که تنها معنای صحیح برای اتحاد، رسیدن نفس انسان به درجه وجودی عقل فعال و یا اتحاد با افاضات عقل فعال است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در این مقاله نقد و بررسی میشود، اتحاد یا اتصال نفس انسان در حرکت جوهری خود با عقل فعال است و برای روشن شدن این مطلب، لازم است درباره مسائلی از جمله «عقل فعال چیستی، ادله و کارکرد آن»، «اتحاد دو موجود با یکدیگر به طور مطلق» و «اتحاد نفس در سیر تکامل با عقل فعال» سخن گفته شود؛ زیرا این مسائل، ارکان نظریه مذکور هستند و با نقد آنها، نظریه اتحاد بدون پایه و اساس خواهد شد.
دو دلیل دیگر بر اثبات وجود عقل فعال در شواهد الربوبیه (صدرالمتألهین، 1382، ص291-292) ارائه شده است که بدین قرارند: برهان اول الف) نفس انسان ابتدای تولد در برابر کمالات عقلی و معقولات بالقوه است؛ هرچند به لحاظ بعضی صفات و کمالات بالفعل است؛ ب) در مسیر تکاملی از عقل بالقوه به عقل بالملکه و بالفعل میرسد و کمالات جدیدی کسب میکند؛ یعنی علوم و حقایق معقول فراوانی دارد؛ همچون بدیهیات اولیه و نظریات حاصل از آن؛ ج) خروج از قوه به فعل و یافتن کمال و کمالات وجودی از ذات نفس ناشی نمیشود؛ زیرا فاقد شیء معطی شیء نخواهد بود؛ د) پس باید موجودی برتر از نفس در مرتبه فاعل وجود داشته باشد تا نفس را از قوه به عقل خارج کند؛ ه ) آن موجود از دو حال خارج نیست: ه ـ1) ناقص و به مفیض دیگر نیازمند است؛ ه ـ2) کامل، بالفعل و فعال در نفوس بشری است؛ و) اگر ناقص باشد به مبدأ دیگر نیازمند است و تسلسل لازم میآید؛ ز) اگر کامل و تام و بالفعل باشد، همان عقل بالفعل و تام و عقل فعال است.