چکیده:
این مقاله به بررسی نقش وجایگاه شاخصه های داخلی و خارجی در تغییر سیاست خارجی باراک اوباما در قبال مسئله هسته ای ایران میپردازد. سئوال اصلی پژوهش این است که چه مولفه هایی در سیاست خارجی مبتنی بر «تغییر» اوباما در قبال ایران تاثیرگذار بوده است؟ فرضیه اصلی مقاله این است که سیاست «تغییر» اوباما با علم به شکستهای گذشته و عدم همراهی نهادهای داخلی آمریکا مبتنی بر پذیرش شکست سیاستهای قبلی بوده است. علاوه بر آن در بعد بین المللی، جامعه جهانی حاضر به همراهی با سیاست تحریم و تهدید ایران نبوده است(لازم به یادآوری است که بعدها، تحریم به یکی از ابزارهای مهم اوباما تبدیل شد اما در ابتدا بدون پیش شرط وارد مذاکره با ایران شد). بنابراین آمریکای دوران اوباما ناچار به گذار از رویکردهای قبلی به سمت پذیرش غنی سازی توسط ایران به منظور جلوگیری از هستهای شدن ایران و به امید بهبود روابط دو کشور در آینده بوده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی می باشد.
خلاصه ماشینی:
سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال مسئله هستهای ایران در دوره جورج بوش پسر روشن بوده و از رویکرد واحدی پیروی میکرد: « ایران تحت هیچ شرایطی نباید اجازه غنی سازی اورانیوم را داشته باشد و هیچ مذاکرهای با این کشور نباید صورت گیرد مگر اینکه تمامی خواستههای آژانس بین المللی انرژی اتمی را برآورده کند»(Ashbee and Dumbrell,2017:290).
سئوالی که در اینجا مطرح میشود این است که مولفههای داخلی و بین المللی چه نقشی در سیاست «تغییر» اوباما در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بازی کرده اند؟ براین اساس این پژوهش بر تغییر سیاست ایالات متحده آمریکا در دوران اوباما و نقش مولفههای مختلف در وقوع آن میپردازد.
در مرحله اول در نتیجه نیروهای بازدارندهای که در بخش قبلی ذکر شد، میتوان گفت همانطور که سیاست ایالات متحده در قبال پرونده هستهای ایران از سال 2003 تا 2013 نشان داد شکست سیاستی اغلب به تغییر منجر نمی شود؛ بلکه تکرار شکستها و مصیبت بار بودن آنها لازم بود تا اراده تغییر بوجود بیاید(Welch,2005:46).
نقش کنگره و خزانه داری آمریکا به عنوان مولفههای داخلی تاثیرگذار بر سیاست خارجی اوباما در قبال ایران، در اعمال تحریمهای جدید تعیین کننده بوده است.
این مسئله اگرچه در تضاد با سیاست تغییر اوباما بوده که عنوان میکرد با درس گرفتن از شکست سیاستهای قبلی در تلاش برای اتخاذ یک رویکرد جدید میباشد.
در نتیجه این تحول سیاستی که به امضای برجام میان کشورهای 1+5 و ایران منتهی شد سیاست آمریکا در قبال پرونده هستهای ایران نوعی از وابستگی بین المللی را نشان داد که رویکرد این کشور پیش از سال 2003 فاقد آن بود.