چکیده:
رشد افراطگرایی در جهان اسلام و همزمان تشدید خشونتهای هژمونیک در نظام بینالملل بهبهانه مبارزه با تروریسم، از جمله تحولات چند دهه اخیر در صحنه بینالملل است. فهم هویت و رفتار جریان سلفی افراطی در جهان اسلام با تحولات بینالمللی مرتبط است. بنابراین، بهنظر میرسد مطالعهای نظاممند در حوزه روابط بینالملل، مبتنیبر تعامل پویای ساختار و کارگزار قدرت تبیینکنندگی بالایی در موضوع تحول همزمان «نظام بینالملل» و «اسلام سلفی ـ افراطی» خواهد داشت. برایناساس، پرسش اصلی این پژوهش آن است که «نظام بینالملل و افراطگرایی سلفی در طول مقطع تاریخی پساجنگسرد تاکنون چگونه در یکدیگر تاثیر گذاشتهاند؟» با توجه به چهارچوب نظری سازهانگاری تلاش میشود تا پاسخ به این پرسش از طریق مطالعه فرایند ادراک بینالاذهانی گروههای افراطی سلفی و تاکید بر برساختهبودن روابط ساختار و کارگزار صورت گیرد. بهنظر میرسد این دو مولفه نهتنها تاثیرات نظری و عملی بر یکدیگر دارند، بلکه میتوان قوام متقابل ساختار بینالملل و افراطگرایی سلفی را اصلیترین ویژگی پویایی بینالملل در دهههای اخیر بهشمار آورد.
خلاصه ماشینی:
براين اساس ، پرسش اصلي اين پژوهش آن اسـت کـه «نظام بين الملل و افراط گرايي سـلفي در طـول مقطـع تـاريخي پسـاجنگ سـرد تاکنون چگونه در يک ديگر تأثير گذاشته اند؟» با توجـه بـه چهـارچوب نظـري سازه انگاري تلاش مي شود تا پاسخ به اين پرسش از طريق مطالعة فرايند ادراک بين الاذهاني گروه هاي افراطي سلفي و تأکيد بر برساخته بودن روابط سـاختار و کارگزار صورت گيرد.
در بخـش چهارم ، با ترسيم الگوي مفهومي هويت يابي اسلام سلفي ـ افراطي متـأثر از سـاختار نظـام بين الملل اين فرضية فرعي طرح مي شود که مؤلفه هاي نظام بين الملل (هنجاري ، مـادي ، و نهادي ) بـا تشـديد برانگيختگـي هـويتي و ادراک مظلوميـت اسـلام بـه دگرسـازي هـاي خشونت آميز و نقش يابي افراطي در قالب دو کنش جهادي و تکفيري در بين اسلام گرايان براي نيل به احياي خلافت منجر شده است .
٣ ساختار مادي (قطبي ) با تمامي اختلاف نظرها دربارة تبيين ماهيت نظام بين المللي جديد، که برخي بـه دو الگـوي «تک قطبي » و «هژمونيک » اشاره دارند (جمشيدي ، ١٣٨٦: ٧٨٧) و برخي ديگر ضمن اشـاره به فاصلة قدرت ها آن را نظامي «تک ـ چنـدقطبي » مـي داننـد يـا بـوزان و ويـور کـه نظـام پساجنگ سرد را «يک ـ چهارقطبي » معرفي مي کنند (بوزان ، ١٣٨٧: ٤٥- ٤٦)، از ويژگي هـاي اصلي نظام پساجنگ سرد اين است که يکي از عوامل تعيين کنندة نظـم بـه تمايـل و تـلاش ايالات متحدة امريکا به مداخله براي ايجاد نظـم «هژمونيـک » در نظـام بـين الملـل مربـوط مي شود (٣٤ :٢٠٠١ ,Brooks and Wohlforth).