چکیده:
مسئله «اسلامهراسی» و «ایرانهراسی» دربرگیرنده مباحثی گسترده، دامنهدار و جنجالی است که در سالهای اخیر ابعاد و دامنههای آن بهواسطه شکلگیری آثار و نظریههای گوناگون، پربارتر شده است. مباحث و نظریههای موجود، مجموعهای گوناگون و پراکنده از گفتگوها و کشمکشهای فکری درباره اسلامهراسی و ایرانهراسی را مطرح کرده است. با همه این کوششها، آنچه مایه سربسته بودن مفهوم اسلامهراسی و ایرانهراسی است، ماهیت روان و ناآشکار این پدیده است. این ویژگی موجب شده که گفتمانهای گوناگون بسیاری در کشورهای غربی همچون جریانهای فکری مدرن و پستمدرن تا رادیکالیسم سختگیر و خشونتطلب به این موضوع بپردازند.
آنچه نیاز داریم این است که بتوانیم افزون بر پیبردن به هویت و ابعاد اسلامهراسی و ایرانهراسی به راهکارهای رویارویی با آن، به شیوه ایجابی، بپردازیم. بنابراین بیشتر بر چگونگی مدیریت و رویارویی با سیاست اسلامهراسی و ایرانهراسی در کشورهای غربی و کاستن آثار و پیامدهای منفی آن بر هویت مسلمانان تمرکز میکنیم.
خلاصه ماشینی:
اگرچه با نگاهی موشکافانه میتوان گروههای گوناگون و فراوانی در میان اسلامگرایان شناسایی کرد که در یک سوی آن، اسلام سیاسی بهعنوان الگوی حكومتی دلخواه در برابر لیبرالیسم غربی قرار دارد و در سوی دیگر آن، نگرشهای سكولاری قرار دارد كه دین را به سیاسی و Stereotypes Social Cognition پیامدهای برآمده از رواج تصورات کلیشهای را پیچیدهتر میکند، گسترش بهکارگیری این تصورات است؛ شاید به این دلیل كه در بیشتر موارد ناآگاهانه استفاده میشوند و بهآسانی نمیتوان آنها را مهار یا متوقف کرد.
ک: دهشیری، ۱۳۹۲) ، به احساسات مخالفت یا دشمنی با سیاستها، فرهنگ، جامعه، اقتصاد یا نقش بینالمللی ایران اشاره دارد كه با سیاست ایجاد هراس و تغییر رفتار بازیگران نظام بینالملل در برابر ایران به دنبال ناتوان کردن و جلوگیری از پیشرفت و توانمندی نظام و سرانجام بهحاشیه راندن جمهوری اسلامی است؛ به گفتاری دیگر «ایرانهراسی، پروژهای راهبردی است که براساس آن، ایران بهعنوان تهدیدی بزرگ برای منطقه و صلح و امنیت جهانی و یک بازیگر مزاحم و اخلالآفرین در ساختار بینالملل مطرح میشود.
چنین باورهایی میتواند مایۀ تقویت ارزشهای قدرتطلبانه این افراد شود، زیرا این باور را در آنها تقویت میکند كه تفاوتهای گروهی مهم و واقعی هستند و تصورات کلیشهای میتوانند این ردهبندی اجتماعی را تقویت کنند (Carter and et al, 2006: 1108; Ashmore & Del Boca, 1981: 29- 30) طبقهبندی سادۀ افراد به گروههای گوناگون، سرآغاز اولویتدادن خودكار اعضای گروه خودی است.
بایستههای راهبردی برای رویارویی با اسلامهراسی و ایرانهراسی بهطور سنتی، چنین گمان میشود که تصورات کلیشهای شکلگرفته در چارچوب اسلامهراسی و ایرانهراسی در برابر دگرگونی ایستادگی میکنند و با اینکه پیامدهای ناپسندی در میان افراد دارد؛ ولی گونهای همرأیی دربارۀ آنها وجود دارد.