خلاصه ماشینی:
آن شعری که مورد ایراد ملوکانه قرار می گیرد گویا این بیت بوده است: بجز پنبه بر نعل آهو مزن اگر عاقلی بخیه بر مو مزن اگر خوب فکر کنم سابقة شعر بی معنی ــ که از این پس «معنی اندر معنی» نامیده می شود که حرمتش خدشه دار نشود ــ در ایران بیش از اینهاست.
اگر یک هوا جلوتر بیاییم، می رسیم به چند تن دیگر از نوابیغ شعر «معنی اندر معنی» که یکی از آنها صاحب کفش های مکاشفه است و در سرودن شعر سوررئالیستی فارسی ید بیضا دارد.
از آنجا که حرف نگه دار نیستم عرض می کنم که نخستین نمونة شعر «معنی اندر معنی» خود را با الهام از کفش های مکاشفه به نام «مکاشفه های کفش در اشعة ماوراء بنفش»، سروده ام که مطلع آن چنین است: «پای در کفش عزیزی کرده ام/ طبع را قدری غریزی کرده ام» اگر عمری برای بنده باقی بود، آن مثنوی را در همین نشریه ملاحظه خواهید فرمود.
ابتدا این را بگویم که وقتی دربارة سابقة این نوع شعر صحبت می کردیم، این بیت را از مولانا برایم خواند که در اینجا ثبت می کنم: ای مطرب خوش قاقا، تو قی قی و من قوقو تو دق دق و من حق حق، تو هی هی و من هوهو بعد یادآور شد که در فرهنگ عامه نمونة دیگری هم از این نوع شعر هست: نمد سبزوار از پشم است زیر ابروی مردمان چشم است آنچه در جوی می رود آب است آنکه بیدار نیست پس خواب است و سپس هر دو به یاد قطعة معروف دیگری افتادیم: مشت را باز کرد و گفت: وجب از کرامات شیخ ما چه عجب شیره را خورد و گفت شیرین است از کرامات شیخ ما این است امیدوارم محققان خواننده یا خوانندگان محقق، روایت کامل یا کامل تری از شعرهایی که در این مقاله به صورت ناقص نقل شده است، برای بنده به نشانی نشریة محبوب همه مان: بخارا بفرستند.