خلاصه ماشینی:
در حقیقت ما خیلی مدیون شارل بودلر هستیم، او در قیاس با هم عصرانش مانند ویکتور هوگو ــ که در دوران تبعیدِ وی از او پشتیبانی کرده بود ــ کم نوشته است ولی جایگاه والایی در میان شعرای فرانسه دارد.
بودلر حدود صد و پنجاه قطعه و یکصد نوشته دارد، این برای آنکه کسی دنیای شعر را منقلب کند خیلی کم است، اما خوب برای عوض شدن خیلی چیزها کافی بوده است.
تصورم بر این است که اگر بودلر اشعار شاعران فارسی زبان را می خواند با آنها احساس نزدیکی می کرد.
کتاب بسیار هیجان انگیزی است، در واقع آخرین نمونة کتاب «گلهای بدی» که به دست خود شارل بودلر تصحیح شده بوده؛ حداقل آدم می تواند بگوید بودلر نسبت به جزئی ترینِ جزئیات حساس بود، از نبوغ خودش آگاه بود و بعضی از شعرهایش را تا آخرین دقایق اصلاح می کرد.