چکیده:
حفظ شأن و منزلت انسانی ابنای بشر، مستلزم تضمین آزادیها، امتیازها و حقوقی برابر برای افراد و همچنین ایجاد تعهداتی سلبی و ایجابی برای تابعان حقوق بینالملل و تأسیس نهادهایی است که ناظر اجرای این حقوق باشند. اما شرط تحقق بسیاری از این حقوق و آزادیها، برخورداری و بهرهمندی از حق بر حداقل رفاه اجتماعی است. پرسش این است که در حقوق بینالملل، چه چیزی بهعنوان حق بر حداقل رفاه، شناسایی شده و محتوا و عناصر آن چیست و چه نسبتی با سایر حقهای بشری دارد و ارزش هنجاری قواعد ناظر بر آنها در میان سایر قواعد حقوق بینالملل تا چه حد است. گرچه در متون و اسناد حقوقی بینالمللی بهصراحت از عبارت حق بر حداقل رفاه اجتماعی سخن به میان نیامده، با مطالعه اسناد حقوقبشری و توجه به دکترین به نظر میرسد عناصر این حق، ازجمله حق بر غذا، مسکن، پوشاک، بهداشت و تأمین اجتماعی پیش از این در حقوق بینالملل شناسایی شدهاند. به نظر میرسد برخی از عناصر سازنده آن، تا حد قواعد آمره بینالمللی اعتلا پیدا کردهاند.
Protection of human dignity requires guaranteeing freedoms، privileges and equal rights for individuals and the imposition of positive and negative obligations on members of international community and the establishment of human rights bodies for monitoring implementation of those rights. However، enjoinment of a minimum level of social welfare is the precondition to realizing the guaranteed rights. This article seeks to answer the questions as to the recognition، content، and elements of the right to the minimum level of social welfare، as well as its normative place among rules of international law. An overview of international human right law instruments and scholarly thoughts reveals that certain elements of the right have already been recognized in international law i.e. the right to food، housing، health، clothing، and social security، although the expression of "right to social welfare" is not referred to in human rights instruments. It seems that the rules governing certain elements of such a right have found their way to become jus cogens.
خلاصه ماشینی:
شاید بتوان گفت با تحقق حق بر «حداقل استانداردهای لازم برای زندگی»، در واقع، حق بر حداقل رفاه اجتماعی نیز تحقق یابد؛ بدین توضیح که دسترسی افراد به غذا، پوشاک، امکانات بهداشتی و مسکن مناسب و همچنین تأمین نیازهای اجتماعی، در واقع به معنی تحقق رفاه اجتماعی یا میزان حداقلی از آن است.
با توجه به تعاریف مذکور از رفاه اجتماعی شاید بتوان بر این ادعا بود که نمیتوان تعریف واحدی از این مفهوم به دست داد ولی به نظر میرسد، حالتی است که در آن نیازهای اساسی تمامی افراد یک جامعه، ازجمله غذا و مسکن تأمین شده باشد و افراد بتوانند بدون نگرانی از تأمین آنها به زندگی خود در جامعه ادامه دهند.
از سوی دیگر، بر اساس تفسیر شماره 12 کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وصف «حداقل» یا کافی به معنی این نیست که فرد بتواند بهصورت گسترده از استانداردها و ضوابط پیشگفته برخوردار شود چرا که وصف «حداقل»، مفهومی نسبی بوده و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است و تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و غیره تعیین میشود.
ب. مفهوم «حق بر حداقل رفاه اجتماعی» در نظام بینالمللی حقوق بشر با عنایت به اسناد بینالمللی حقوق بشر میتوان گفت از نظر حقوقی، حق بر حداقل رفاه اجتماعی عبارت است از امتیازاتی که بهموجب قوانین یا اسناد بینالمللی برای فرد تضمین شده است تا بهواسطه آن بتواند بدون لطمه به کرامت انسانی، توانایی تأمین نیازهای اساسی خود را داشته و در زیست جمعی جامعه خود، مشارکت داشته باشد و بهراحتی بتواند بهعنوان شهروند عادی مورد توجه جامعه قرار گیرد، به نحوی که محرومیت از امتیازات مزبور، منجر به گریز فرد از اجتماع نشود.