خلاصه ماشینی:
(7) از ميان كتبي كه در خصوص خواجه يوسف همداني اطلاعاتي به دست مي دهند قديمي ترين و معتبرترين آنها كتاب «الانساب سمعاني» است البته رساله كوچكي به نام «صاحبيه» در مقامات ابويعقوب يوسف همداني نيز به عبدالخالق غجدواني(8) منسوب است كه به زبان فارسي است و در ضمن آن به چگونگي آشنايي اش در بيست و دو سالگي با خواجه يوسف مي پردازد و اطلاعاتي را ارائه مي كند كه از خطاهاي فاحش تاريخي محسوب مي شود و مملو از ستايش و تمجيد است و دست كم در اطلاعات تاريخي نمي توان به آن اعتماد كرد.
اما كتاب «الانساب» نخست از آن جهت حائز اهميت و قابل توجه است كه مؤلف آن شخصاً با خواجه يوسف در خانقاه وي در شهر مرو ديدار داشته و از وي حديث شنيده است و سپس از آن جهت كه وفات سمعاني(9) به سال ۵۶۲ هـ.
(16) بنابراين شمار افرادي كه در نزد وي شاگردي كردند و با انديشه هاي عرفاني او از نزديك آشنا شدند و به عنوان خليفه از دست وي خرقه دريافت كردند، فراوان نيست و در متون و منابع در چهار نفر محدود شده اند كه عبارتند از: خواجه عبدالله برقي خوارزمي(17) خواجه حسن اندقي بخارايي(18) خواجه احمد يسوي(19) خواجه عبدالخالق غجدواني(20) اينكه سنايي شاعر و عارف بزرگ را هم از شاگردان خواجه يوسف شمرده اند البته مورد ترديد مرحوم مدرس رضوي مصحح ديوان سنايي است.