چکیده:
حکومت صفویان در تاریخ ایران بهعنوان یکی از دورههای مهم این سرزمین شناخته میشود، تا پیش از دوره صفویه هیچ یک از حکومتهایی که در قلمرو سرزمین ایران بهقدرت رسیدند، تشیع اثنی عشری را بهعنوان دین رسمی خود اعلام نکرده بودند، اما رسمیت یافتن تشیع اثنی عشری برای اولین بار در این سرزمین، بوسیله حکومت تازه تأسیس صفویه، نیازمند استفاده از قوانین فقهی مربوط به آن بود، مسئلهای که این پژوهش بهدنبال تحلیل آن بر اساس منابع کتابخانهای به روش توصیفی – تحلیلی میباشد، موضوع وضعیت حاکم بر زندانها و زندانیان در این دوره است، آنچه که از منابع این دوره میتوان استنباط کرد؛ قوانین حاکم بر صدور حکم زندان بیشتر عرفی بوده است و محاکم عرفی نقش فعالی در صدور حکم زندان داشتند، زندان عمومی به معنای خاص وجود نداشته بلکه زندانها بر اساس طبقه اجتماعی فرد دستهبندی میشدند،
خلاصه ماشینی:
٤- عفو زندانیان سؤال دیگر درباره زندانیان ، قوانین مربوط به آزادی یا همان قوانین عفو زندانیان میباشد، آنچه از منابع دوره صفویه برداشت میشود این است که قوانین مدنی برای عفو یا آزادی زندانیان وجود نداشته و اگر عفو نیز انجام میشد کاملا شخصی و بنابر نظر شاه بوده که معمولا با مرگ شاه و روی کار آمدن شاه بعدی تعدادی از زندانیان آزاد میشدند که معمولا این افراد طرفداران شاه فعلی بودند، به طور مثال ، با مرگ شاه طهماسب اول و روی کار آمدن اسماعیل دوم به قدرت ، کسانی که از او در گذشته طرفداری کرده بودند و به همین دلیل در زندان به سر میبردند آزاد میشوند یکی از این افراد شاهرخ خان ذوالقدر بوده که به خاطر مصاحبت و هواخواهی از اسماعیل به مدت بیست سال در قلعه اصطخر زندانی میشود، نکته جالب این است که نویسنده خلاصه التواریخ مینویسد؛ همزمان با آزادی شاهرخان ذوالقدر، خان احمدخان و سایر مردمی که در قلعه اصطخر زندانی بودند آزاد میشوند (الحسینی قمی، ١٣٨٣: ٢/ ٦٢٦)، تنها مورد عفو عمومی که در منابع این دوران ذکر شده مربوط به روی کارآمدن شاه سلیمان میباشد که جشن های زیادی برگزار شد و پادشاه جدید یک نوع عفو عمومی صادر، و درهای زندان بر زندانیان بازگردید، هرکسی که در دربار حامی داشت و معاند قویتری نداشته ، میتوانست به سهولت عفو و آزاد شود، از سوی دیگر در طول دوران حکومت شاه سلیمان او بشدت تحت تأثیر زنان حرم و درباریانش بود به گونه ای که تعداد زیادی از مجرمانی که در زمان پدرش به دلیل گناهانشان در زندان بودند با شفاعت زنان و درباریان آزاد شدند و مورد لطف شاه قرار گرفتند (شاردن ، ١٣٤٥: ٩/ ١٣٧)، هر چند نویسنده جامع عباسی یکی از شرایط قاضی را این گونه مینویسد، هنگامی که قاضی یک شهر توسط امام تغییر پیدا کرد یکی از کارهایی که قاضی جدید باید انجام دهد، آگاهی از وضعیت کسانی باید باشد که بوسیله قاضی قبلی (عزل شده ) به زندان محکوم شده اند که آیا به حق بوده و یا اینکه به ناحق حکمی صادر شده است و در صورت نبودن شاکی و این موضوع که فرد متهم بیگناه است او را آزاد نماید (شیخ بهایی، ١٣١٩ق : ٣٦٥)، بنابراین قوانین مربوط به عفو در نظام قضایی وجود خارجی نداشته اند و در موارد خاص تعدادی از افراد زندانی آزاد میشده اند که این امر کاملا سلیقه ای و بر اساس نظر شاه و در موراد محدودی قاضی بوده است و این موضوع نشان از یک نوع آشفتگی نظام قضایی در دوره صفویه دارد.