چکیده:
در تحقیق حاضر به بررسی تجارب زیسته ساکنان محله اسلام آباد تهران از زندگی در این مکان پرداخته شده این کار به منظور درک مزایا و مضرات حاشیه نشینی “آنگونه که از دید ساکنان منطقه پنداشته می شود” صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است و به روش پدیدار شناسی انجام گرفته است. زمان اجرای پژوهش، بهار و تابستان سال ۱۳۹۰ بوده و نمونه ها از میان ساکنان بین ۲۰ تا ۶۳ سال محله اسلام آباد، با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، انتخاب شده اند. پس از اشباع اطلاعاتی، تعداد شرکت کنندگان به ۲۰ نفر رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کلایزی انجام شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته ساکنان، در قالب ۷ مضمون اصلی و تعدادی زیر مضمون استخراج شدند. در این تحقیق مشخص شد که درک و تجربه حاشیه نشینان از سکونت در این مکان، دقیقا همان درکی نیست که دیگران ( اعم از پژوهشگران، سیاستگذاران و عامه مردم) از این تجربه دارند. گرچه این به معنای مثبت بودن پدیده حاشیه نشینی از دیدگاه ساکنان نیست، روشن است که تجربه فقر، حاشیه ای بودن و برچسب حاشیه ای خوردن همه را می آزارد. اضطراب دائمی به دلیل عدم مالکیت زمین و مسکن و بی اطلاعی از تصمیمات مسئولان درباره نحوه رفتار با این مناطق و ساکنان آنها همواره حاشیه نشینان را در عذابی دائمی نگه می دارد. اما به هر حال حتی برای رسیدن به عمق چنین احساسات و تجربیاتی (که بدیهی و مشخص به نظر می رسند) نمی توان بدون بررسی اذهان مردمان درگیر در این تجارب و با تکیه بر ذهن یک ناظر بی طرف به قضاوت نشست و منطقی ترین راه برای رسیدن به کنه معنای این واقعیات، بررسی تجارب و آگاهی های کنشگران درگیر است.
خلاصه ماشینی:
بررسی تجربه حاشیه نشینی از دیدگاه حاشیه نشینان : یک مطالعه پدیدار شناسانه چکیده در تحقیق حاضر به بررسی تجارب زیسته ساکنان محله اسلام آباد تهران از زندگی در ایـن مکـان پرداختـه شده این کار به منظور درک مزایا و مضرات حاشـیه نشـینی "آنگونـه کـه از دیـد سـاکنان منطقـه پنداشـته میشود" صورت گرفته است .
دلایل متعددی برای حاشیه نشینی در ایران ذکر شده ، اما دو علت اصلی که در قالب تحلیل ها ذکر شده است یکی نامتوازن بودن بخش هـای مختلـف شـهری در ایران است که باعث مهاجرت های عظیم به سمت شهرهای مرکزی ایران شده و دیگـری افزایش جمعیت که نتیجه اش این بوده است کـه روسـتاها دیگـر ظرفیـت پـذیرش افـراد و جمعیت اضافی را نداشته باشند و به همین دلیل سیل عظیم جمعیت از روستاها بـه سـمت کلان شهرها سرازیر شده است (آقابخشی و همکـاران ،١٨٩:١٣٨٢).
اما تفاوت آنها بـا کسـانی که در اینگونه مناطق زندگی نمیکنند این است که برای عده زیادی از آنها شیوه ها و مسائل مربوط به جستجوی امنیت متفاوت است : مضمون فرعی ١: سرمایه اجتماعی بالا: به واسطه مهاجرت های گسترده و پیوند های خویشاوندی در میان شمار نسبتا بـالایی از ساکنان ، شبکه های روابط اجتماعی افقی در میان آنها گسترده است و ایـن امـر سـبب بـالا بودن اعنماد و احساس امنیت میشود: - اینجا خیلیا فامیلمونن .
آنچـه بـرای نـاظران خارج از این منطقه از مظاهر ناامنی است ، برای ساکنان درون ایـن حـوزه بـه عنـوان یـک شیوه زندگی در نظر گرفته میشود که به واسطه مجتمع نمودن افراد مختلف در گـروه هـای واحد و قرار دادن آنها در مقابل "خارجی ها " به آنها حسی از امنیت میبخشد.