چکیده:
از آنجا که زنان همواره بعنوان مقصد اصلی سیاستهای جمعیتی میباشند، این تحقیق به تبیین سبک زندگی امروزی زنان پرداخته و تأثیر آن را در میزان فرزندآوری آنها بررسی کرده است و با توجه به نظرات آنتونی گیدنز و تلفیق آن با تئوریهای انگیزش بویژه انتقال دوم جمعیتی با رویکرد تحلیل سطح فردی به ارائه مدل پرداخته است، پژوهش حاضراز نظر هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر شیوه جمعآوری اطلاعات، توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق زنان 15 تا 45 سال شهر قزوین هستند و حجم نمونه نیز 400 نفر است که از طریق پرسشنامه محقق ساخته، اطلاعات جمعآوری شده، پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از ضریب لاوشه مورد تایید قرار گرفت. جهت بررسی فرضیات نیز از روشهای همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافتههای این تحقیق نشان میدهند که سبک زندگی زنان امروزی در جهت دستیابی به وسایل لازم برای محقق ساختن خویشتن است؛ که این مقصد با کنش فرزندآوری در تعارض است. بنابراین زنان سعی میکنند به طور اصولی، نابرابریهای موجود را به میزان دلخواه تغییر دهند. لذا همانگونه که یافتههای این تحقیق نشان میدهد بیشترین تأثیر تمایل کم فرزندآوری در زنان در دو مؤلفه گرایش و تغییر وضعیت سیاسی و اجتماعی خود را نشان میدهند. در این زمینه میتوان با بهرهمند شدن از روشهای تغییر بینش، گرایش و رفتار و تلاش در جهت استحکام وضعیت حقوقی و اجتماعی زنان، آنان را با سیاستهای جدید جمعیتی کشور همراه ساخت.