چکیده:
این مقاله با استفاده از یافتههای قابل دسترس به مطالعهی فقر خانواده و زنان شهری میپردازد.
مباحث مقاله در دو بخش ارائه شده است: نخست ادبیات و مطالعات مرتبط با فقر و سپس
ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی زنان فقر و نابرابری جنسیتی در شهر بویژه در کلانشهر تهران
مطالعه شده است. مقاله استدلال میکند که کلانشهرهایی مانند تهرانء به دلایل متعدد چون
مهاجرپذیری فزاینده» عدم تناسب امکانات و تسهیلات عمومی» اقتصادی و اجتماعی با رشد
فزایندهی جمعیتی» فقدان سیاستهای کارآمد حماینی» نبود یا ناکارآمدی نهادهای حمایتی,
نابرابری فزاینده و محدود بودن فرصتهای شغلی با مظاهر عریان نابرابری و فقر جنسیتی آشکار
مواجهند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که ۶۲ درصد جمعیت شهر تهران زیر خحط فقر هستند. از
نظر نابرابری درآمدی تفاوتهای چشمگیری در بین خانوارهای زن سرپرست در بین مناطق شهر
تهران مشاهده میشود. تفاوت در نابرابریهای مژلفههای اصلی رفاه خانوارهاء یعنی تغذیه»
بهداشت» آموزش و مسکن,» هم در بین مناطق مختلف شهر تهران بسیار چشمگیر است و هم
قدر مطلق بعضی از آنها همچون مسکن,» آموزش و بهداشت بسیار زیاد است. بعلاوه» فقر و
محرومیت زنان مژلفههای چندبعدیاند؛ زنان از جمله زنان فقیر گروهی ناهمگنند؛ با توجه به
متغیر بودن مکانی و زمانی وضعیت جوامع شهری» نیاز به رویکرد پویا و انعطافپذیری برای
مشخص کردن الگوهای تحرک احتماعی یا گرفتار شدن در گرداب فقر هم برای زنان و هم
برای مردان وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
تحقيقات و گزارشها در مناطق مختلف جهان بر تداوم محروميت و نابرابري جنسـيتي در کشورهاي مختلف ، حتي کشورهاي در حال توسعه تأکيد دارند؛ بـراي مثـال ، بـر اسـاس آمارهاي اتحاديه ي اروپا در سال ٢٠٠٥، در اين قـاره مؤلفـه هـايي چـون : فقـر درآمـدي، بيکاري، دستمزدها، اشغال موقعيتها و پايگاه هاي شغلي مهم براي زنان پايين تـر از مـردان بوده است (بستوس و همکاران ٢٠٠٩: ٧٦٤).
با وجود مطالعات نسبتا گسـترده در عـين حـال پراکنـده اي کـه در مورد زنان در ايران به عمل آمده است ، کمتر مطالعه اي منسـجم در مـورد فقـر زنـان تهـران صورت گرفته است ؛ از اين رو اين مقاله با استفاده از اطلاعات و داده هاي قابل دسـترس بـه بررسي فقر زنان در کلان شهر تهران ميپردازد.
انتخاب هريـک از ايـن دو روش حـائز اهميـت اسـت ، چـرا کـه شاخص هاي فقر مبتني بر هر يک ، حساسيت هاي متفاوتي در مقابـل تغييـرات اقتصـادي- اجتماعي از خود نشان ميدهند؛ بنابراين هر دو شاخص هاي فقر و نابرابري در کشورهاي در حال توسعه ميتواند بيانگر ميزان فقر باشد؛ همچنان که مسأله ي اين مقاله نيـز هسـت ، از آنجا که عملا در جامعه با زيرگروه هاي مختلـف اجتمـاعي سـر و کـار داريـم کـه در عين حال که ممکن است فقير باشند، از برخي جهات ، ماهيت و خصايص متفاوتي دارنـد، شاخص فقر را در موردي که زير گروهها در تحقيق برجسـته باشـند (ماننـد بـر حسـب مناطق ، گروههاي شغلي، جنسيتي از قبيل زنان و ...
(2009) women and poverty: a gender-sensitive approach, Journal of Socio-economics 38, pp.