چکیده:
هدف این پژوهش، دستیابی به مؤلفههای محتوای برنامه درسی تربیت اخلاقی از منظر کانت و ملا احمد نراقی و تحلیل مقایسهای آن بهمنظور تبیین مؤلفههای مشترکی در حوزه محتوی برنامه درسی تربیت اخلاقی است. جهت نائل شدن به این هدف، سعی بر آن شده است با استفاده از منابع دستاول و منابع دستدوم شامل (کتب معتبر، پژوهشها و تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش، نشریات و سایتهای اینترنتی) مطالعة حاضر از طریق روشهای تحلیل مفهومی و روش تحلیل تطبیقی مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که اندیشمندان مذکور بهصورت ژرف به تربیت اخلاقی پرداخته و دلالتهای قابل توجهی در محتوی برنامه درسی تربیت اخلاقی، ارائه نمودهاند. کانت بهعنوان نماینده دیدگاه غرب و ملا احمد نراقی بهعنوان نماینده دیدگاه اسلامی؛ در محتوای برنامه درسی تربیت اخلاقی بهرغم اختلاف نظرهای مشهود، مؤلفههای مشترک قابل استنباط و استخراجی نیز دارند که میتواند مورد نظر سیاستگذاران و برنامه ریزان درسی قرار گیرد. از جمله مؤلفههای مذکور میتوان به تربیت انسان بهعنوان اولویت اصلی برنامههای درسی، ضرورت پرورش بعد اخلاقی دانشآموز، پرورش حافظه طی برنامه درسی، عملگرایی در برنامههای درسی، تجربه محوری در برنامههای درسی، تأکید بر نقد و نظر در برنامههای درسی و پرورش بعد دینی و معنوی دانشآموز اشاره نمود.
خلاصه ماشینی:
واژههای کلیدی: برنامه درسی، تربیت اخلاقی، کانت، ملا احمد نراقی Explaining the curriculum of moral education in the aspect of comparative analysis of Kant’s and Mullah Ahmad Naraqi’s Theories Mahdi Sobhaninejad, Najmeh Ahmadabadi Arani, Tahere Jalalvand, Azad Mohammadi 1 Associate Professor, Department of Educational Sciences, Shahed University, Tehran, Iran 2 Ph. D Student of Philosophy of Education, Payamnuor Tehran University, Tehran , Iran 3 M.
4- اهتمام محتوای برنامه درسی به آیندهنگری و آیندة فراگیر از جمله فنون اصلی در تعلیم و تربیت بر طبق دیدگاه کانت، تربیت کودکان بر طبق وضع آیندة ممکن و بهتر انسانیت است نه وضعیت فعلی آنان، وی این اصل را دارای اهمیت بسیار فراوان ذکر مینماید (Kardan, 2002:116) کانت تصریح میکند والدین بهتر است بهجای تربیت و سازگاری کودکانشان برای وضعیت فعلی در جامعه و همنوا و سازگار شدن آنان با وضع کنونی، تلاش کنند تا آیندة بسیار بهتر و درخشانتری را کسب نمایند (همانجا) وی، زمان عملی تعلیم و تربیت را با شروع از آینده در نظر میگیرد زیرا بر طبق «فلسفة انتقادی» او پاسخ انسان به سه سؤال اساسی (چه می تونم بدانم؟ چه باید بکنم؟ به چه میتوانم امیدوار باشم؟) اساس بنیادین زندگی است (Kant, 1995:32) و لذا وی پرسشی را که باید انقلاب کوپرنیکی را تمام کند در تعلیم و تربیت نه به مفهوم علم بلکه به معنای عمل میداند، عملی که اساس آن ایمان به آینده بهعنوان اصل و معیار زمانِ حال است (Kardan, 2002:118).