چکیده:
فرهنگ سازمانی، جو حاکم بر محیط سازمان است که افراد در آن فعالیت میکنند و رفتار آنها شکل
میگیرد که این موضوع خود در عملکرد کارکنان سازمان نقش بسزایی دارد. از آنجایی که نیروی
انسانی، کمیاب ترین و گرانترین سرمایههای هر نوع سازمان محسوب میشوند؛ معمولا پایین بودن
عملکرد کارکنان یکی از مسائل سازمانی میباشد. یکی از اهداف اصلی هر سازمان، دستیابی به
عملکرد است. برای رسیدن به این هدف، راهی جز توسل به نوعی دیدگاه سیستمی، بومی و کاربردی
وجود ندارد. موفقیتهای چشمگیر دهة اخیر سازمانهایی با حداقل امکانات از یک طرف و شکست
سازمانهایی با بهترین توانایی های مادی، ازطرف دیگر، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیرمادی و
معنوی در موفقیت آنها بوده است که در این میان، فرهنگ سازمانی و خلاقیت به عنوان عوامل موثر
در عملکرد سازمان تلقی میشوند. با وجود یک فرهنگ قوی و منسجم و وجود خلاقیت افراد، ضمن
کسب آگاهی بیشتر پیرامون اهداف و استراتژیهای سازمان، نسبت به ارزشها و هنجارها احساس
مسئولیت و تعهد از کار احساس رضایت میکنند که این امر در کنار مدیریت قوی، موجب بهبود
روحیه، انگیزش، افزایش عملکرد سازمان و بهرهوری کارکنان میگردد. فرهنگ، واژهای فارسی و
به معنی کشیدن و « هنگ » پیشوندی به معنای جلو و بالاست و « فر » . است « هنگ » و « فر » مرکب از دو جزء تعلیم و تربیت. معادل انگلیسی فرهنگ، واژه کلچر است به معنای کشتوکار یا پرورش. در ادبیات عرب، به معنی آموختن و « ثقت » را معادل فرهنگ قرار دادهاند که از ریشهی « ثقانه » دانشمندان علوم اجتماعی واژه یافتن آمده است
خلاصه ماشینی:
ايران چکيده فرهنگ سازماني، جو حاکم بر محيط سازمان است که افراد در آن فعاليت ميکنند و رفتار آنها شکل ميگيرد که اين موضوع خود در عملکرد کارکنان سازمان نقش بسزايي دارد.
موفقيت هاي چشمگير دهة اخير سازمانهايي با حداقل امکانات از يک طرف و شکست سازمانهايي با بهترين توانايي هاي مادي، ازطرف ديگر، بيانگر نقش قابل توجه عوامل غيرمادي و معنوي در موفقيت آنها بوده است که در اين ميان، فرهنگ سازماني و خلاقيت به عنوان عوامل مؤثر در عملکرد سازمان تلقي ميشوند.
با وجود يک فرهنگ قوي و منسجم و وجود خلاقيت افراد، ضمن کسب آگاهي بيشتر پيرامون اهداف و استراتژيهاي سازمان، نسبت به ارزشها و هنجارها احساس مسئوليت و تعهد از کار احساس رضايت ميکنند که اين امر در کنار مديريت قوي، موجب بهبود روحيه ، انگيزش، افزايش عملکرد سازمان و بهرهوري کارکنان ميگردد.
واژه هايکليدي: فرهنگ سازماني، استراتژي منابع انساني، دانشگاه علوم پزشکي شيراز مقدمه (بيانچي، ٢٠١٥)١علوم انساني ارائه شده که برخي از متداولترين آنها عبارتند از: ١ - نظامي اعتقادي که بين افراد جامعه مشترک است .
فرهنگ تعيين کننده مرز سازماني است؛ نوعي احساس هويت در وجود اعضاي سازمان تزريق ميکند؛ در افراد نوعي تعهد نسبت به چيزي به وجود ميآورد که بسي بيش از منافع شخصي فرد است.
در واقع ميتوان گفت آنها فرهنگ سازي ميکنند و اين نقش، امروزه با توجه به اهميت انسانها در رويارويي با تغييرات محيطي، يکي از مهمترين ١٨ نقشهاي رهبران سازماني است (داوري، ٢٠١٤: ٥) شيوة فراگيري فرهنگ يک فرهنگ به شکل هاي گوناگون به کارکنان و اعضاي سازمان منتقل ميشود که مهمترين آن ها عبارتاند از: داستان.