چکیده:
سلسله هخامنشی ( ٥٥٩ تا ٣٣٠ پ.م) که با شکوه ترین سلسله شاهنشاهی در تاریخ ایران و جهان در زمان خود بوده است، از ساختار فرمانروایی ویژهای برخوردار بود. در این امپراتوری سیزده پادشاه در ٢٢٩ سال حکومت کردند. اعمال حکمرانی مقتدرانه و نسبتا عادلانه در کشور پهناوری با اقوام و ملل متعدد خود
حکایت از بالندگی این نظام سیاسی دارد. شاید بتوان همین فرهنگ مدارا و همزیستی مسالمت امیز اقوام و ملل مختلف در ذیل این امپراتور وسیع و قدرتمند را از مهمترین منابع مشروعیت سیاسی آنها دانست که
کار ویژه وحدت بخشی و یکپارچگی جامعه و تقویت رابطه حکمرانان و مردم از مهمترین دستاوردهای
این فرهنگ باشد. ابعاد و زوایا مختلف این ساخت قدرت در منابع مختلفی بازتاب یافته که بعضا کمترمورد
عنایت متفکران واقع شده است. نوروز نامه حکیم عمر خیام از مهمترین این منابع است. اگر چه محور
اصلی بحث آن ترسیم ابعاد و مختصات آئین نوروز و مضامین و معانی نهفته در آن است ولی توانسته است
به نحو ظریفی آئین نوروز را به عنوان سیمان همبستگی ملل مختلف در ایران باستان و حتی در دوره های
بعدی عنوان نماید و از این طریق، مبانی اقتدار نظام سیاسی و آیین کشور دارای ایرانیان را ترسیم کند. بنا بر این هدف این پژوهش کشف الگوهای گفتمانی قدرت سیاسی نهفته در مضامین و واژگان استفاده شده در نوروزنامه توسظ حکیم عمر خیام با توجه به زمینه ها اجتماعی و سیاسی عصر او بوده است، و فرضیه ان
وجود الگوهای گفتمانی ایران شاهی با مشخصه های اصلی خود، قدرت اقتدار و مشروعیت سیاسی و در
نهایت عناصر فرهنگی موثر برساختار نظام سیاسی ان دوران می باشد روش تحقیق مقاله کیفی و به نحو
خاص روش تحلیل گفتمان است که سعی می کند با استخراج نشانه ها، معانی و مضامین مندرج در کتاب
نوروزنامه به استنتاج ساخت قدرت مکنون درآن بپردازد.
خلاصه ماشینی:
بنا بر اين هدف اين پژوهش کشف الگوهاي گفتماني قدرت سياسي نهفته در مضامين و واژگان استفاده شده در نوروزنامه توسظ حکيم عمر خيام با توجه به زمينه ها اجتماعي و سياسي عصر او بوده است ، و فرضيه ان وجود الگوهاي گفتماني ايران شاهي با مشخصه هاي اصلي خود، قدرت اقتدار و مشروعيت سياسي و در نهايت عناصر فرهنگي موثر برساختار نظام سياسي ان دوران مي باشد روش تحقيق مقاله کيفي و به نحو خاص روش تحليل گفتمان است که سعي مي کند با استخراج نشانه ها، معاني و مضامين مندرج در کتاب نوروزنامه به استنتاج ساخت قدرت مکنون درآن بپردازد.
١- طبيعيسازي در گام نخست مرحلۀ توصيف ، خيام به دليل تمرکز بر گفتمان اصلي فره ايزدي و تمامي خصوصيات و ويژگيهاي مثبت و منحصر بفرد ان در موارد زيادي سعي در تکرار اوصاف و شاخصه هاي بارز شاه به عنوان نماد و نماينده ايزد اسماني بر روي زمين دارد تا از اين طريق وجود اين اوصاف را در وجود شاه ١٣٤ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره سيزدهم ، زمستان ١٣٩٧ * * * * * طبيعي جلوه دهد مثلا با تکرارعدالت )١١بار)، دانايي(٥ بار)، شجاعت (٨ بار)، بخشش (١٢بار)، فرشتگان (١٥بار)، روشنايي (١٠بار)، شادي (١٥بار)، خرمي و مشتقات آن (١٨بار)، درستي (٩ بار)، اباداني و عمران (٦ بار)، پيروزي (١٢بار)، دشمني با ديوان و زشتيها وپليديها وغيره در تلاش است تمام صفات و ارزش ها را منبعث از فر ايزدي اعطايي به شاه قلمداد کند مانند: ١- از آيين هاي پادشاهان ايران ، و از عادات خاص ملوک، توجه خاص ايشان به سراساختن و نقش فرزندان در تکميل بناها (عمراني و آباداني) سخن گفته شده است .