چکیده:
افراط گرایی نوعی بنیادگرایی خشن است که از مهم ترین مسائل جریان شناسی دینی پاکستان شده و ابعاد امنیتی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی پیدا کرده است. این موضوع با رویکردهای گوناگون معرفتی- ایدئولوژیک یا سیاسی- اجتماعی بررسی گردیده است. در این مقاله، با توجه همزمان به این دو رویکرد، عواملی بررسی می گردد که سبب می شود گروه های اسلامی در پاکستان هویتی از جنس بنیادگرایی افراط گرا پیدا کنند. چارچوب نظری در این بررسی، نظریه ی سازه انگاری است که به عوامل هویتی با رویکرد اجتماعی توجه ویژه دارد. عوامل موثر بر هویت از نگاه سازه انگاران عبارت است از: فرهنگ و ارزش ها، هنجارها و قواعد رفتاری، عقاید و باورها، کنش متقابل بین الاذهانی (نمادین). در تحلیل بنیادگرایی در پاکستان، هر یک از این عوامل دخیل اند. فرهنگ قبیله ای، از مهم ترین عناصر فرهنگی پاکستان در زمینه ی بنیادگرایی افراطی به شمار می رود. ایدئولوژی گذشته گرا و تاسیس خلافت، از مهم ترین افکار و ایدئولوژی بنیادگرایان افراط گرا در پاکستان است. ضعف ظرفیت سازشی، خشونت گرایی، ضعف فرهنگ گفت وگو و نبود تساهل در تعامل با دیگران، در بنیادگرایان افراطی در پاکستان وجود دارد. در پایان نیز در بررسی کنش متقابل نمادین براساس رابطه ی کنشگر- ساختار، به تعامل نیروهای بنیادگرا با ارتش، دولت و همچنین قدرت های خارجی پرداخته می شود. این تعامل در قالب امنیت سخت افزارانه و نرم افزارانه تحلیل می گردد.
خلاصه ماشینی:
(عطایی، شهوند، ۱۳۹۱، ص ۸۶) براساس این، برای بررسی افراطگرایی در پاکستان، نمیتوان بر صرف مباحث و جهات دینی تکیه کرد، زیرا این نوع نگرشهای دینی و بنیادگرایی در کشورهای اسلامی دیگر نیز وجود دارد، ولی نمود و خروجی افراطگرایانه از آن دیده نمیشود.
(Baqai,۲۰۱۱, p۲۴۱) بنابر آنچه در چارچوب نظری در مورد مؤلفهها و عوامل مؤثر بر ایجاد هویت گذشت، عوامل مؤثر بر هویت افراطگرایی را در پاکستان مرور میکنیم: ارزشها و فرهنگ خشونت در تحلیلهای فرهنگی خشونت، ساختار فرهنگی جوامع انسانی به رفتار افراد جهت میدهد که تغییر آن، دشوار و زمانبر است.
یکی از مفاهیم مهم و کلیدی در رابطهی کنشگر- ساختار در بررسی عوامل مؤثر بر هویت بنیادگرایی افراطگرا در پاکستان، امنیت است که این رابطه را به سوی خشونت میبرد.
مورد پاکستان از این رو آموزنده است که نقش متغیر اسلامگرایی را در تعیین توازن قدرت میان نظامیان- سیاستمداران و چگونگی اثرگذاری روابط نظامیان- سیاستمداران و اسلامگرایی- دولت را بر یکدیگر نشان میدهد؛ (نصر، ارتش، خرداد و تیر ۱۳۸۶، ص۲۴) از سویی، حضور مداخلهگرانهی ارتش در سیاست، که خود را به صورت کودتاهای متعدد نشان داده است، به مانعی بر سر راه مشارکت نیروهای اسلامگرا در پاکستان تبدیل شده و از سوی دیگر، رویههای اطلاعاتی ارتش در حمایت از برخی گروههای بنیادگرا در پاکستان، سبب نزدیکی ارتش به بنیادگرایان و ایجاد زمینهی فعالیت آنها گردیده است.