چکیده:
در منابع و مراجع فکری بشر، در ارتباط با منشا حیات مباحث چالش برانگیز و گفت و گوهای بسیاری وجود دارد؛ یعنی سرچشمه حیات چیست و از کجا و چه عاملی نشات گرفته است؟ دانشمندان قدیم مبدا حیات را در آب و هوا و آتش یا خاک جستجو می کردند. برخی آنان نیز با رویکرد فرامادی تری روح و نفس و مانند آن را گوهر بنیادین هستی برشمرده اند. اغلب دانشمندان و فلاسفه اخیر، تا حدود قرن هجدهم میلادی، در علت و منشا حیات به وقوع نوعی یعنی «خلق الساعه» معتقد بودند. این نظریه در قرن نوزدهم رد شد و جزئیات و سازوکار چگونگی شکل گیری حیات در موجودات زنده، انتقال آن از والدین به نسل های بعدی را مشخص گردید. در آغاز قرن بیستم، نوع جدیدی از نظریه خلق الساعه درباره حیات ارائه شد که به معنای به
وجود آمدن حیات از عناصر و مواد بیجان طبیعت طی یک روند تکاملی مادی، و بدون حضور و تاثیر عناصر و نیروهای فرامادی بود. هدف اصلی دین اسلام، بیان شیوه و روش حیات است نه منشا حیات؛ لیکن در آیات و روایات، اشاراتی را در ارتباط با منشا حیات دارد. قرآن کریم به انسانها دستور داده است که خود در مورد نحوه پیدایش و شکل گیری خلقت بر روی زمین تفکر و تفحص کنند. قرآن کریم اشارات علمی به مراحل شکلگیری جهان طبیعت و حیات دارد. برخی آیات به مراحل آفرینش نظام کیهانی و چگونگی ایجاد بسترهای لازم برای شکل گیری حیات اشاره دارند. برخی دیگر از آیات را می توان بر همان مرحله ایجاد حیات و
نشات گیری آن از بستر زمین انطباق داد. طبق آیات قرآن، در خلقت جهان، پس از آن که سحاب متراکم و گازی شکل اولیه، دچار انبساط و باز شدن نمود، به تدریج منظومه های شمسی مختلف (ستاره ها و سیارات) که آسمان امروز را شکل داده اند، طی دوران هایی از آفرینش، شکل گرفتند؛ و بالتبع سیاره ما (کره زمین) نیز در این روند آفرینشی، به تدریج شکل گرفت و اولین محیط مناسب برای پیدایش حیات ایجاد شد.
آیاتی از قرآن نیز به شکل گیری و پیدایش حیات در محیط های آبی اشاره دارد.
خلاصه ماشینی:
به این معنا که حیاتی که ما در اشکال و صور مختلف مشاهده میکنیم، از کجا یا از چه عاملی نشأت گرفته است؟ پرسش از منشأ حیات را میتوان در سه سطح مطرح کرد: منشأ و سرآغاز حیات در کره زمین منشأ و سرسلسله حیات در نوع انسانی؛ یعنی اولین انسان چگونه به وجود آمده است؟ منشأ و آغاز حیات در هر فرد انسانی؛ یعنی از چه زمانی حیات هر انسان آغاز میشود؟ برخی معتقد هستند که برای یافتن پاسخ مناسبی به دو پرسش اول، به تحقیقات و مطالعات علمی و تجربی نیازمندیم؛ اما برای پاسخ به سؤال سوم (آغاز حیات در هر فرد انسانی) ، مطالعات و بررسیهای علمی کافی نیست، و باید حتما دیدگاههای گوناگون فلسفی، مذهبی، فرهنگی و حقوقی را نیز مد نظر داشت (کولینس، 73) گرچه پرسش اصلی ما در این جا در مورد منشأ «حیات انسان»، چه در شکل فردی و چه در شکل نوعی آن (اولین انسان) است؛ اما با توجه به ارتباط وثیقی که بین بحث منشأ حیات در کره زمین با منشأ حیات انسانی وجود دارد، به نظر میآید بهتر باشد که به صورت نظاممند بحث منشأ حیات را از ابتدای شکلگیری تا به امروز مورد توجه قرار دهیم.
بلکه بر عکس، قرآن کریم ضمن اشاره به اجزاء و عناصر مادی - آیة الله جوادی آملی در این باره میگویند: «بنا به نظریه تکامل داروین – با چشمپوشی از شواهد علمی که برای ابطال آن آوردهاند – حتی اگر حقیقتی علمی باشد و موجب طمأنینه عقلایی گردد، معارض با محتوای تعالیم دینی در زمینه خلقت نسل کنونی بشر از یک پدر و مادر (آدم و حوا)، و خلقت استثنایی و بدون توالد آن دو نفر نیست، زیرا به فرض صحت تطور و تکامل انواع، میمونها و موجوداتی به شکل انسان از ریشه و اصل واحدی نشأت گرفته باشند، اما این احتمال علمی ثابت نمیکند که ذات اقدس الهی به کرامت و اعجاز خویش قادر به خلق انسانی از خاک نیست.