چکیده:
بیتفاوتی اجتماعی به عنوان یک مسئله اجتماعی، مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی و اجتماعی بهشمار میآید. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بیتفاوتی اجتماعی جوانان، در چارچوب چشمانداز وفاق اجتماعی و بر مبنای دستگاه نظری رابرت مرتن انجام شده است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه میباشد. جامعه آماری تحقیق، جوانان(19 تا 30 ساله) شهر بوکان میباشد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی مطبق گردآوری گردیده است و حجم نمونه مورد مطالعه 400 نفر میباشد. روش اصلی در تحلیل دادهها، رگرسیون چند متغیره است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان میدهد که متغیرهای گسست ارزشی(263/ 0)، گسست هنجاری(356/ 0) و پایگاه اقتصادی- اجتماعی(170/ 0-) بر بیتفاوتی اجتماعی تاثیرگذارند. متغیر گسست هنجاری بیشترین اثرگذاری را بر بیتفاوتی اجتماعی دارد. به این ترتیب، رگرسیون خطی فوق به میزان 2/ 58 درصد واریانس بیتفاوتی اجتماعی را تبیین میکند و 8/ 41 درصد به عوامل دیگر بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
این مسئله نشان از وجود دشواری¬هایی بر سر راه تبدیل سرمایه¬ فرهنگی جوانان (تحصیلات دانشگاهی) به سرمایه اقتصادی و اجتماعی و مشارکت سیاسی دارد که از تبعات آن می¬توان به آسیب¬پذیری روانی و اجتماعی جوانان، ضعف احساس تعلق ملی(حسینی و جلائی پور، 1391؛ 299)، روی آوردن به مواد اعتیاد آور و صنعتی، از هم گسیختگی خانواده¬ها، بالارفتن نرخ طلاق و بالارفتن سن ازدواج(زاهدی و خضرنژاد،1392) در میدان مورد مطالعه اشاره نمود.
با اذعان به اهمیت جوانان به عنوان یکی از گروه¬های اثرگذار در پویش¬های اجتماعی و سیاسی، مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که تا چه اندازه جوانان شهر بوکان نسبت به موضوعات و مسائل فرهنگی و اجتماعی بی¬تفاوت هستند؟ تا چه اندازه از امورات مدنی و اجتماعی جامعه کناره گرفته¬اند؟ جوانان تا چه اندازه از ارزش¬ها و اهداف فرهنگی و هنجارهای نظام اجتماعی فاصله گرفته¬اند و متغیر گسست ارزشی و هنجاری تا چه اندازه قادر به تبیین بی¬تفاوتی اجتماعی جوانان است؟ پیشینه پژوهش در زمینه¬ بی¬تفاوتی اجتماعی مطالعات قابل توجهی به انجام رسیده است که مؤید مسئله¬مند بودن و ضرورت عملی پرداختن به آن در جامعه و در نزد گروه¬های مختلف اجتماعی است.
علاوه بر این، در مطالعه¬ حاضر، بی¬تفاوتی اجتماعی در چارچوب دستگاه مفهومی مرتن و با تأکید بر متغیرهای گسست ارزشی و هنجاری مفهوم¬سازی شده ¬است- علاوه بر این ¬که در زمینه میدان مورد مطالعه با مختصات قومی و فرهنگی آن مطالعه¬ای صورت نگرفته است.
در این پژوهش به تأسی از مطالعات تجربی (نوابخش و میرزاپوری، 1394؛ قاضی زاده، 1394؛ مسعودنیا، 1380؛ عبداللهی،1383 و تبریزی و صداقتی¬فرد،1390) بی¬تفاوتی اجتماعی در ابعاد ذهنی(شناختی) و عینی(کنشی) عملیاتی و در سطح ترتیبی سنجش شده است: الف) بعد ذهنی(شناختی): ناظر بر عدم لحاظ کردن دیگران و اجتماع در پنداشت، فهم و احساس فرد است.