چکیده:
تاریخ نگاری اسلامی و به تعبیری تاریخ نگاری مسلمانان به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر مهم فرهنگ و تمدن اسلامی از جایگاه ویژه ای در بین سایر مولفه های آن برخوردار است. در فرایند تدوین تاریخ نگاری اسلامی؛ افراد، طبقات و گروههای مختلف از جمله پزشکان، حکما، مورخان و... سهیم بوده داند. با وجود مطالعات و بررسی های گسترده ای که درباره پزشکان دوره اسلامی انجام گرفته است؛ مطالعه درباره افرادی که به صورت همزمان به طبابت و تدوین کتب تاریخی پرداخته اند، کمتر انجام گرفته است. سوال اصلی این پژوهش، این است که پزشکان مورخ چه نقشی را در توسعه تاریخ نگاری اسلامی ایفا نموده اند؟ این گروه از پزشکان از چه جایگاهی در تاریخ نگاری اسلامی برخوردار بوده اند؟ آیا پزشکان مورخ به منابع و اسنادی فراتر از سایر مورخان دسترسی داشته اند؟ شیوه های تاریخ نگاری آنان چگونه بوده است؟ و... .اولین فرضیه ای که می توان مطرح کرد، این است، در بین پزشکان دوره اسلامی، مورخان معروفی وجود داشته و آنان با توجه به موقعیت و مناصب شان، نقش بارزی در تاریخ نگاری اسلامی ایفا نموده اند و همچنین مورخانی هم بوده اند که علاوه بر تدوین کتب تاریخی، در پزشکی نیز دستی داشته و صاحب کتب مهم پزشکی هم بوده اند. در نوشتار حاضر سعی شده است ضمن پرداختن اجمالی به جایگاه پزشکان مورخ در تاریخ نگاری اسلامی با تکیه بر منابع و استنادات تاریخی و به روش کتابخانه ای به سوالات فوق پاسخ های مناسب داده شود.
خلاصه ماشینی:
بطـوری کـه براسـاس مطالـب باقی مانده در این گونه آثار میتوان گفت : ثابت بن سنان در این کتاب به رویدادهای مهم سیاسـی ـ اجتماعی، نظیر فتنه عبدالله بن معتز در ٢٩٦، اعلان دعوت حلاج در ٢٩٩، آغاز تحرکـات قرامطـه در ٣١٥ و فتنه شلمغانی و اعدام او در ٣٢٢ هجری پرداخته ١٨و به اخبار و وفیات ادیبان و وزیران و امیران توجه خاص داشته است ،١٩ با توجه به دانش و مهارت مؤلف در طب ، این کتاب از جهت تاریخ پزشکی و طرح برخی مسائل این علم و بعضی پدیده های شگفت عصر، مانند انسـانهای عجیـب الخلقـه ، نیـز قابل توجه بوده است .
همچنین از بررسی منـابعی کـه از کتـاب وی بهـره برده اند، میتوان به این نتیجه رسید که او همانند طبری حوادث و رویدادها را به شیوه سالشـمار بیـان کرده و در هر سال ، بخشی را نیز به شرح حال برخی از شخصیت ها، بیان اخبـار و رویـدادهای کوتـاه اختصاص داده و افـزون بـر اخبـار تـاریخی و سیاسـی بـه مسـائل ادبـی و اجتمـاعی نیـز پرداختـه و گزارش های او تنها منحصر به جریانات بغداد نبوده ، بلکه در بیشتر مـــوارد بـه مسـایل خـارجی نیـز نظـــر داشته است و همچنین میتوان گفت ، مأخـذ ثابـت بـن سـنان در تـألیف التـاریخ ، گذشـته از مشاهدات شخصی و اسناد و مدارک موجود در دربار خلفا، اطلاعاتی بوده است که شاهـــدان عینی و افراد موثق ، از جمله پـدرش ، گرد میآورده اند.