چکیده:
در این نوشتار ، به منظور نشان دادن تاثیرات داستانها و افسانههای حوزة ایران فرهنگی بر افسانههای جهانی، داستان گشتاسب و کتایون از شاهنامه فردوسی را انتخاب کردهایم و با استناد به روایتهای نقالی و گفتاری موجود از این داستان، علاوه بر تبیین چگونگی شکلگیری روایتهای مختلف ایرانی آن، مسیر تغییر و تحول آن را نیز از یک داستان ملی و بومی به یک افسانه جهانی با چندین روایت متفاوت، نشان دادهایم.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله کوشش میشود تأثیر داستان گشتاسب و کتایون را بر شکلگیری یکی از مشهورترین و رایجترین افسانههای جهانی که بهویژه در کشورهای هندواروپایی رایج است، مورد بحث و بررسی قرار دهیم و با استناد به شاهنامه، نشان دهیم که مسقطالرأس این افسانه فرهنگ ایرانی بوده است.
در روایتی که در شیراز ثبت شده است، قهرمان پس از دادن شکار به باجناقهای خود (البته در مقابل زدن مهر غلامی بر بدنشان)، در مقابل شاه با آنها به مسابقۀ چوگان میپردازد که به سختی آنها را شکست میدهد و سپس با آنها کشتی میگیرد که در این مسابقه نیز پیروز میشود (نک: وکیلیان، 1379: 67؛ قس: مسابقۀ چوگان و تیراندازی در داستان گشتاسب و کتایون).
در شاهنامه نیز پس از هنرنماییهای گشتاسب در میدان چوگان و تیراندازی آمده است: نگه کرد قیصر بدان سرفرازبپرسید و گفت این سوار از کجاست بخوانید تا زو بپرسم که کیستبه گشتاسب گفت ای نبرده سواربپرسیدش از شهر و نام و نژادچنین گفت کان خوار بیگانه مرد چو داماد گشتم ز شهرم براندز قیصر ستم بر کتایون رسید بدان چنگ و یال و رکیب درازکه چندین بپیچد چپ و دست راست؟فرشته است، گر همچو ما آدمیست؟سر سرکشان، افسر کارزارورا زین سخن هیچ پاسخ ندادکه از شهر قیصر ورا دور کردکس از دفترش نام من برنخواندکه مردی غریب از میان برگزید (فردوسی، 5/ 49) ـ در بسیاری از روایتهای تیپ 314، اعم از ایرانی و اروپایی، قهرمان افسانه همچون گشتاسب، دشمنان خارجی پادشاه را شکست میدهد (نک: صبحی، 1386: 217؛ غلامدوست، 1384: 117؛ ایتالو کالوینو، 1378: 422-423).