خلاصه ماشینی:
"عرض کردم اجازه فرمائید من بنویسم و حتی قرار دادی هم که وزارت فرهنگ با شما بسته است گراور کنم،و چاپ کنم،و تعهد کنم که هر کس حاضر شود چنین مقدمهای بر رباعیات خیام بنویسد من خود هفتصد تومان باو میدهم.
در گوشهای از دنیا بوارستگی و قناعت زندگی میکند،نان خود را میخورد،و بفرهنگ و ادب کشورش خدمت میکند و بحق و انصاف موجب افتخار ایران و ایرانیان است،چنین وجود مبارکی را آزردن و فکر او را مشوش داشتن،گناه نیست؟اگر جمالزاده از مردم کشوری دیگر بود، همان احترام و عظمت را داشت که امثال او در آن کشورها دارند،چرا ما با بزرگان علم و ادب خودمان چنین رفتار میکنیم که خود را در پیشگاه خردمندان جهان خوار و خفیف نمائیم؟ جمالزاده هرچه نوشته-چنانکه خوانندگان آثار او بهتر میدانند-بطور قطع و یقین همه و همه بمنظور راهنمائی و خیر خواهی است،اگر هم گاهی در نوشتههای او کلماتی عتاب آمیز باشد،درست،چون عتاب و سرزنش پدری دلسوز و مهربان است که فرزند خود را بکوشش برانگیزد،و بافتخار و فضیلت بیاراید."