چکیده:
بسیاری از شهرها رودخانه هایی دارند که از داخل عبور می کنند و تعاملات بین آن ها پیچیده و دو طرفه است. به طور کلی شهرها، رودخانه را تحت فشار قرارداده، ریخت شناسی (مورفولوژی) آن را تغییر و ظرفیت خدمات بوم شناختی (اکولوژیکی) آن را کاهش می دهند؛ به علاوه اینکه رواناب بیش از حد و حجم بالای فاضلاب را نیز به درون رودخانه ها می ریزند. در مقابل، سیل های رودخانه ای باعث بروز خسارت به شهرها می شوند. در هر حال فواید بالقوه بسیاری در هر دو طرف وجود دارد. با مدیریت مناسب، شهر و مردم آن می توانند از فرصت های تفریحی و زیباشناختی، ارزش افزوده زمین و توسعه اقتصادی در دالان رودخانه ها بهره مند شوند. این امر می تواند سرمایه گذاری در رودخانه ها را با در نظر گرفتن افزایش بازدهی آن توجیه و
حمایت نماید. با وجود این، ایجاد ساختار مدیریتی مناسب با توجه به پیچیدگی مسائل و این واقعیت که همه سازمان های درگیر در این فرآیند به دنبال منافع سازمانی خود هستند، بسیار چالش برانگیز می باشد. تطبیق اولویت سازمان هایی مانند حکومت های محلی، سازمان های حفاظت از محیط زیست، شرکت های تجاری و گروه های مردمی بعید و دور از ذهن به نظر می رسد. در این مطالعه، گزینه های مدیریتی متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و این نتیجه به دست آمد که اقدامات مشارکتی برای دستیابی به موفقیت محتمل تر است چرا که این امر نیازمند آن است سازمان ها منابع، توان و مهارت های خودشان را جمع کنند و در خصوص مسائل مشارکتی مذاکرات مصالحه آمیزی انجام دهند.