چکیده:
اعتقاد به رجعت و رد تناسخ، از جمله مباحث مهمی است که در حوزه کلام شیعی مطرح است. این در حالی است که برخی از اندیشمندان غیرشیعه، تصور کردهاند در نگاه شیعه، رجعت همان تناسخ است و چون تناسخ را باطل دانستهاند، بهشدت بر اعتقاد به رجعت هم تاختهاند. اما آیا به واقع نزد کلام شیعی، رجعت همان تناسخ است؟ سؤال اصلی پژوهش پیش رو چنین است: تفاوت رجعت با تناسخ در کلام شیعی چیست؟ این سؤال با رویکردی منصفانه، چگونگی نگاه شیعی را به مفهوم رجعت و تناسخ واکاوی میکند. یافتههای پژوهش، این فرضیه را به اثبات میرساند که این دو مفهوم با هم متفاوت بوده، رجعت مورد پذیرش و تناسخ باطل است. در این مقاله میکوشیم ابتدا مستندات اتهامهای نگاه غیرشیعی را به شیعه در خصوص مسئله رجعت و تناسخ بیان کنیم. سپس در پاسخ به این اتهامها، با نگاهی موشکافانه دلایل اثبات رجعت و رد تناسخ را نزد شیعه ارائه مینماییم و در پایان نیز به چرایی این اتهامها پرداخته، برخی دلایل تاریخی و معرفتی آنها را بیان خواهیم کرد. این مقاله با روش تحلیلی ـ اسنادی سامان یافته است.
خلاصه ماشینی:
با بررسی این دو واژه در کنار هم و مقایسه آن دو، دانسته میشود به همان مقدار که مفهوم رجعت مورد پذیرش مشهور عالمان شیعی است، مفهوم تناسخ مورد انکار آنان است؛ اما برخی از اندیشمندان غیرشیعی در این واقعیت دقت نظر نکرده، این دو مفهوم را نزد شیعه یکی پنداشتهاند و از این گذر بر ایشان تاختهاند.
با مراجعه دقیقتر به عبارات اهل سنت، درمییابیم این حجم تاختن بر اعتقاد به رجعت، از آنجا ناشی میشود که آنان رجعت مورد پذیرش شیعه را با تناسخ یکی دانستهاند و از آنجا که تناسخ، عقلا و شرعا باطل است، پس رجعت نیز باطل است (نک: قلقشندی، بیتا، 13: 242).
چنانچه بخواهیم معنای صحیح رجعت را از نگاه شیعه دریابیم، باید محورهای زیر را بررسی کنیم: الف) هدف از رجعت مشیت حکیمانه خداوند به این تعلق گرفته است که صالحان بر زمین حکم برانند، تعالیم پیامبران تحقق یابد و نیکان، بخشی از پاداش خویش را در همین جهان بازستانند و از ستمگران انتقام کشند و از آن سو، ستمگران نیز بخشی از کیفر گناهان خود را بازیابند (رفیعی قزوینی، 1397ق: 31و32).
روایات شاید دلایل روایی شیعی برای اثبات رجعت، مورد خدشه اهلسنت قرار گیرد و آنها بگویند ما روایات شیعی را قبول نداریم؛ اما به هر حال لازم است بیان کنیم که در متون شیعی، روایاتی وجود دارد که رجعت را به عنوان عقیدهای حق و لازم در ردیف سایر معارف و اعتقادات اسلام برمیشمارند.