چکیده:
این مقاله در “مجله اقتصاد بهداشت”شماره دسامبر 1969 به چاپ رسید. در آن زمان، والتر ال. توماس، مدیر پروژهی ارزشهای دانشجویی در گرند ریپیدز میشیگان بود. عبارت “شکاف نسلی” عنوان مفیدی برای توضیح بسیاری از دشواریهای امروز در روابط بین فردی است. دکتر توماس که در این مقاله، چکیدهای از سخنرانی وی در کنفرانس “نوآوریها در آموزش مصرف کننده” در “دوره تحصیلی اقتصاد خانواده” آمده، معتقد است که این شکاف واقعا وجود دارد و بویژه در عصر ما آشکارا رویت میشود. وی در ادامه سخنان خود، بسیاری از فاکتورهایی را که در جریان یک ارتباط علی معلولی، بر شکلگیری این شکاف نقش داشتند، مورد بررسی قرار داده است. این فاکتورها و این تغییرات روی داده در صحنه اجتماع و ارزشها، مآلا آموزههایی برای همهی کسانی که به موضوع آموزش مصرفکننده و نسل جوان علاقمنداند، در بر دارد.
خلاصه ماشینی:
آنچه پس از انقضای یک دوره زمانی مشخص، معیار ارجمندی آن فرصت است، چندان محصول آن زمان نیست؛ آنچه مهم است این است که آیا شما واقعا کار “ویژه” خود را انجام میدهید؟ آیا شما واقعا خودتان هستید و بواقع احساسات خویشتن را بروز میدهید؟ یا اینکه در نوعی از سیستم قرار گرفتهاید که مدام مجبورید تولید کنید، تولید کنید و تولید کنید؟ به بیان دیگر، فعالیت ابزارمحورانه به سمت فعالیت نمودگرایانه و زیباییشناختی حرکت کرده که این مسأله در حرکت از فقر به سوی رفاه ریشه دارد.
اگر در فقر و تنگدستی زندگی میکنید، مجبورید تولید کنید تا زنده بمانید؛ ولی وقتی به سطحی از رفاه دست یافتید، دیگر چرا باید به تولید ادامه دهید؟ یک تغییر دیگر این است که در گذشته “فرصت برای هر کس”( capacity for everyone) به عنوان یک ارزش مطرح بود، در حالی که امروز ارزش در “قید برای شمار بیشتری از مردم”( constraint for more people) است.
حداقل سه حوزه از ارزشها را در جامعه میتوان دریافت: دسته نخست، ارزشهای اجتماعی- که معمولا به مسائل “خوب” یا “بد”( good” and “bad) ارجاع مییابند : مثل این که کسی نباید کاغذی را در خیابان بیاندازد و این تنها یک تجویز است، ولی هیچ کسی را به دلیل ارتکاب آن به محبس نمیاندازند یا جانی و گنه کار قلمداد نمیکنند، حتی اگر بارها به این نوع کارها دست زده باشد.
امروزه خانه دیگر یک واحد اقتصادی خودکفا یا مکانی برای آموزش اخلاقی نیست؛ اکنون جامعه شبیه به یک هتل کوچک شده است که هر کسی میز و اتاق خود را دارد.