چکیده:
موضوع حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه ابنسینا، اخیراً در مقالات برخی از محققان فلسفه اخلاق موردتوجه قرار گرفته و بحثهای خوبی در این زمینه مطرح شده است. رویکرد عمده این پژوهشها، اثبات نظریه «واقعگرایی اخلاقی» و توجیه نشانههای «ناواقعگرایی اخلاقی» در آراء ابنسینا است؛ یعنی موضوع حسن و قبح در ابنسینا، از جنبه وجودشناختی مورد پژوهش قرار گرفته و رابطه دیدگاه اخلاقی وی با نظریه «حسن و قبح ذاتی» بررسی شده است؛ اما بحث معرفتشناختی دراینباره، یعنی تحلیل ویژگیهای معرفت اخلاقی و نحوه حصول آن از منظر ابنسینا، چندان موردتوجه نبوده است. بر اساس دیدگاه مشهور در بحث معرفتشناسیِ حسن و قبح، نظریه «حسن و قبح شرعی» به اشاعره و نظریه «حسن و قبح عقلی»، به معتزله و شیعه و عموم فلاسفه اسلامی استناد پیدا میکند؛ ولی درباره ابنسینا نشانههایی خلاف این دیدگاه وجود دارد؛ زیرا ابنسینا گرچه با یک رویکرد معتزلی، معرفت اخلاقی را عقلی و برهانی میداند، اما همچون اشاعره، شریعت و آموزههای دینی را منبع معرفت یقینی در حکمت عملی و اخلاق تلقی میکند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان میدهد دیدگاه اخلاقی ابنسینا از منظر معرفتشناختی، یک نظریه ترکیبی است.
خلاصه ماشینی:
بر اساس دیدگاه مشهور در بحث معرفتشناسی حسن و قبح، نظریه «حسن و قبح شرعی» به اشاعره و نظریه «حسن و قبح عقلی»، به معتزله و شیعه و عموم فلاسفه اسلامی استناد پیدا میکند؛ ولی درباره ابنسینا نشانههایی خلاف این دیدگاه وجود دارد؛ زیرا ابنسینا گرچه با یک رویکرد معتزلی، معرفت اخلاقی را عقلی و برهانی میداند، اما همچون اشاعره، شریعت و آموزههای دینی را منبع معرفت یقینی در حکمت عملی و اخلاق تلقی میکند.
کلیدواژگان ابنسینا، حسن و قبح عقلی، حسن و قبح شرعی، معرفت اخلاقی، مشهورات، شریعت، حکمت عملی طرح مسئله دیدگاه مشهور عدلیه(معتزله و شیعه) در بحث معرفتشناسی ارزشهای اخلاقی، این است که عقل انسان توانایی شناخت و کشف بسیاری از ارزشهای اخلاقی، یا دستکم توانایی کشف اصول ارزشهای اخلاقی را دارد؛ بنابراین طبق این دیدگاه، عقل برای درک و کشف اصول خوبیها و بدیها (مثل خوبی عدالت و بدی ظلم) به هدایت و راهنمایی شرع نیازی ندارد.
بهطوریکه ملاعبدالرزاق لاهیجی و حکیم سبزواری، نظریه حسن و قبح عقلی را علاوه بر شیعه و معتزله، به جمهور حکما نیز نسبت میدهند(لاهیجی، 1362، ص59؛ سبزواری، 1375، ص318)، اما آیا میتوان دیدگاه اخلاقی حکیمی چون ابنسینا را همان نظریه حسن و قبح عقلی دانست؛ به این معنا که او عقل مستقل از شرع را قادر به درک ارزشهای اخلاقی و حسن و قبح بداند؟ ابنسینا گرچه در برخی از آثار خویش، ادراک گزارههای کلی اخلاقی را نوعی معرفت عقلی و مربوط به عقل نظری میداند، اما در مواردی نیز صراحتا شریعت را مبدأ و منبع حکمت عملی، و پیامبر را واضع قوانین عملی و اخلاقی میداند.