چکیده:
حماسة مضحک یکی از انواع مهم نقیضه پردازی است که هم به خاطر ماهیت نقیضی و هم به خاطر اهمیت ژانر حماسه شایسته توجه و بررسی است. حماسة مضحک با وارونه کردن محتوا و شکل حماسة فاخر، متنی طنازانه و خلاقانه را شکل میدهد؛ در تحقیق پیش رو در صدد تحلیل چگونگی شکل گیری دو حماسة مضحک با استفاده از تحلیل ساختار و محتوای آنها هستیم. به منظور روشن شدن اختلاف و شباهتهای میان حماسة مضحک در ادب اروپائی و ادب فارسی دو منظومه انتخاب شده است که ساختار و محتوای آنها با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. رویکرد تطبیقی به کار رفته در این پژوهش کمک میکند تا تفاوتها و شباهتهای دو ادیب نامدار در پرداختن به یک ژانر واحد مورد بررسی قرار گرفته و علت تفاوت نگرش آنها در ساخت این منظومهها روشن شود. منظومة موش و گربه از عبید زاکانی و حماسة تجاوز به طره گیسو اثر الکساندر پوپ مبنای این پژوهش خواهند بود. روش تطبیقی مورد استفاده در این تحقیق بیانگر این مسئله است که نقاط مشترک و متفاوت میان حماسة مضحک در ادبیات فارسی و انگلیسی چیست و در نهایت با تحلیل محتوی و ساختار دو اثر، روشن میشود که منظومه انگلیسی با قوت و مایه بشتری توانسته است به واسازی عناصر حماسة فاخر دست یابد و از ساختار منسجمتری در نقض حماسة فاخر برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
در بررسي حماسۀ مضحک در ادب فارسي بايد گفت تعداد انگشت شماري از اين نوع طنزپردازي در ادبيات ما وجود دارد که از آن ميان ، موش و گربۀ عبيد زاکاني که به صورت مجزا بدان خواهيم پرداخت ، از همه مشهورتر است اما جز اين اثر، از چندين اثر ديگر تحت عنوان حماسۀ مضحک در ادبيات فارسي نام برده ميشود (ر.
اين ذهنيت را از تعداد کم اين نوع آفرينش ميتوان دريافت ؛ ذهنيتي که تنها به دوران کلاسيک ادبيات ما تعلق نداشته و حتي در اذهان ادبي معاصر نيز آثار ادباي بزرگ ، همواره به چشم تقديس و اکرام نگريسته شده است و هرگونه شوخي با آنها را توهين به اثر يا صاحب اثر و حتي هويت ملي به حساب ميآوريم ؛ از همين روست که مهدي اخوان ثالث در کتاب نقيضه و نقيضه سازان ، در مقام انتقاد به عبيد و شوخي او با رستم ميگويد: «شوخي با فردوسي و رستم به هيچ وجه و در هيچ باب سزاوار نيست ...
مقايسۀ تطبيقي موش و گربه و تجاوز به طرة گيسو، نشان ميدهد که عبيد توانسته با روحيۀ طنازانه و اصلاح طلب خويش ، يکي از بهترين نمونه هاي حماسۀ مضحک در ادبيات فارسي را خلق کند اما همين منظومه در قياس با تجاوز به طرة گيسو، تقليد کامل و بيقيد از قراردادهاي حماسه نيست بلکه او تنها از برخي از ويژگيهاي حماسه براي طنز بيشتر بهره برده است ، حال آنکه پوپ ، فرم و قراردادهاي حماسه را به طور کامل رعايت کرده و تنها غرض استفاده از آنها را واژگون کرده است .