چکیده:
نظامهای سیاسی مبتنی بر فلسفه وجودیشان با بهرهگیری از ساختارهای حکومتی به دنبال دستیابی به اهدافی هستند که اساس و ماهیت نظام سیاسی را تشکیل میدهد. از آنجا که هر یک از حکومتها غایات مخصوص به خود را دارند و از سویی نیز نظامات و ساختارها عامل تحقق غایات هستند، باید در نظامهای سیاسی به دنبال ساختارهایی جهت نیل به این اهداف نهایی بود. این نوشتار در پی واکاوی رابطه ساختار و ماهیت در نظام حکومتی اسلام، بررسی تأثیرات متقابل این دو بر یکدیگر به معنای بررسی تأثیر ساختارها بر اساس و غایات نظام و برعکس تأثیر ماهیت و غایات بر ساختارهای سیاسی و حکومتی است که نگارنده بررسی این تأثیرات را به عنوان نسبت بین این دو عنصر در نظامسازی اسلامی پیگیری مینماید. در این پژوهش برای نیل به این مقصود با روش توصیفی تحلیلی ابتدا به انواع ساختارها در اسلام و نظامسازی اسلامی پرداخته میشود و پس از آن، رابطه محتمل هر یک و همچنین تأثیر و تأثرات آنها مورد بررسی قرار میگیرد. در حکومتهای ناشی از اراده الهی و به طور خاص اسلام دو نوع ساختار تأسیسی و امضایی قابل تصور میباشد که ساختار امضایی خود به دو نوع ساختار وارداتی با مفروض عدم تأثیر ساختار و ساختار ترمیمی با مفروض تأثیر حداقلی و شکلی ساختارها قابل تقسیم است، در حالی که قائلین به ساختار تأسیسی بر تأثیر حداکثری و ماهوی تأکید دارند.
Political systems, based on their existential philosophy and through governmental structures, seek to achieve the objectives that form their basis and substance. Since each government has its own goals and the systems, and structures also fulfill the objectives, political systems should look for arrangements to achieve these ultimate goals.
This article seeks to investigate the relationship between structure and substance in Islamic governance. The author examines the interactive effects of these two which involve studying the effect of governmental structures on the system basis and the objectives as well as the impact of substance and objectives on political and governmental structures. Firstly, the types of structures in Islamic systems are analyzed using the descriptive-analytic research method and then, the probable relationship of each one, as well as the impacts and susceptibility of them, are examined.
In the governments that originated from the divine will, especially Islam, it is conceivable that there are two types of structure: Institutive and Approved. The Approved Structure itself can be divided into two types: Imported structure, assuming no structural effect and Amended structure assuming the minimal and procedural effects of the structure. Conversely, the Institutive Structure emphasizes on maximum and substantive impact of the structure.
خلاصه ماشینی:
البته امروزه تعاليم سياسي اديان بزرگي مانند مسيحيت و يهوديت عمـلا کنار گذارده شده و در صورت سپردن نقش هاي محدود به آنها در برخي موارد نيز اين امر به سوءاستفاده از نفوذ معنوي آنها تعبير شده است (عميد زنجاني، بي تا، ص٩٧)؛ لذا اين پژوهش با عنايت به مسئله مورد نظر خود در ايـن قسـمت يعنـي بررسـي تـأثير و تأثرات ساختار و ماهيت و در اسلام و نظامسازي اسلامي، با صرفنظر از کيفيت رابطه ساختار و ماهيت در ديگر اديان آسـماني و همچنـين در آراء انديشـمندان اهـل تسـنن (جهت مطالعه بيشتر در خصوص آراء اين انديشمندان، ر.
لذا در نظام اسلامي، راهبري و هدايت با انسان کامل و ائمه معصومين ( ) بوده و مشروعيت ساير نهادها از مقام ولايت ناشي مي شود در نتيجـه اقتضـاي ايـن امـر آن است که ولايت در اين ساختار در رأس قرار داشته و جايگاه آن در ساختار اين نظـام، ثابت باشد و همانگونه که پيش از اين اشاره شد اين مسئوليت خطير در زمـان غيبـت معصوم نيز تداوم داشته و در امر حکومت داري بر عهده ولي فقيه به عنوان جانشـين و شبيه ترين فـرد بـه معصـوم از حيـث اوصـاف و شـرايط اسـت ؛ ايـن مسـئله از منظـر اسلام شناساني مانند امام خميني () به قدري بديهي و ضروري بوده که تصور در اين مورد را موجب تصديق آن دانسته اند (خميني، ١٣٧٧، ص٣).