چکیده:
استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران منجر به ایجاد اتحادی منحصر به فرد با حزب الله لبنان بر اساس منافع و ملاحظات اعتقادی و استراتژیکی گردید. بر این اساس سوال اصلی این پژوهش مبتنی بر این است که اتحاد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با حزب الله لبنان چه تاثیری بر منافع استراتژیکی جمهوری اسلامی گذاشته است؟ مفروض اصلی پژوهش حاکی از این است که اتحاد جمهوری اسلامی با حزب الله منجر به تامین منافع استراتژیک ایران در ابعاد سیاسی، نظامی و امنیتی شده است. بررسی مسئله با استفاده از نظریه های اتحاد و ائتلاف از منظر نوواقع گرایی تهاجمی و تدافعی، نشان دهنده ماهیت توامان تهاجمی و تدافعی این اتحاد است؛ منافع استراتژیک حاصل از آن نیز عبارتند از: بیشینه سازی قدرت و امنیت، افزایش عمق استراتژیک و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، مقابله با هژمونی اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه، کاهش ضریب امنیت ملی اسرائیل، حفظ محور مقاومت و گسترش شبکه متحدان.
The establishment of the Islamic Republic in Iran led to the creation of
a unique alliance with Lebanon's Hezbollah based on its strategic
interests and religious and strategic considerations. Accordingly, the
main question of this study may be given as: what may be regarded as
the effects caused by IRI`s strategic alliance with Lebanon's
Hezbollah on IRI`s strategic interests? The main claim of the research
is that the unity of the Islamic Republic with Hezbollah has led to the
provision of strategic interests of Iran in the political, military and
security dimensions. Studying the problem with regard to the theories
of coalition as viewed in offensive and defensive neorealism, one
finds the alliance as being offensive and defensive natures both. Some
strategic benefits of the alliance may be counted as: preparing thr
grounds for power and security, increasing strategic depth and
deterrence of the Islamic Republic of Iran, Confronting Israeli-
American hegemony in the Middle East, decreasing Israeli national
security rate, maintaining the axis of resistance, and expanding the
alliance's network.
خلاصه ماشینی:
بررسی مسئله با استفاده از نظریههای اتحاد و ائتلاف از منظر نوواقعگرایی تهاجمی و تدافعی، نشاندهنده ماهیت تؤامان تهاجمی و تدافعی این اتحاد است؛ منافع استراتژیک حاصل از آن نیز عبارتند از: بیشینهسازی قدرت و امنیت، افزایش عمق استراتژیک و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، مقابله با هژمونی اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه، کاهش ضریب امنیت ملی اسرائیل، حفظ محور مقاومت و گسترش شبکه متحدان.
در این بین نسبت ملاحظات مؤثر بر اتحاد استراتژیک ایران و حزبالله نیز نمایانگر آن است که ایدئولوژی اگرچه مبنای تشکیل این اتحاد بوده است ولی تنها متغیر تبیینکننده آن نیست، زیرا جمهوری اسلامی ایران در عین حال که در اتحاد با حزبالله، کاملا ملاحظات بینشی ـ اعتقادی برخاسته از اسلام سیاسی شیعی را مدنظر قرار داده است از عنصر ایدئولوژی بهصورت واقعگرایانه برای خدمت به منافع استراتژیک خویش در مقابل اسرائیل و آمریکا و متحدانش بهره گرفته است.
تحلیل منافع استراتژیک اتحاد ایران و حزبالله از منظر تئوریک و به تفکیک رویکردهای نظری مطرح شده در این مقاله، یعنی نوواقعگرایی تهاجمی و تدافعی نیز نشاندهنده آن است که علیرغم اینکه بهعلت همپوشانی منافع، بهسختی میتوان بهصورت مجزا تحلیلی تئوریک از منظر هرکدام ازاینرویکردها ارائه نمود، ولی بااینوجود میتوان گفت از منظر نوواقعگرایی تهاجمی، منافع استراتژیک حاصل از اتحاد با حزبالله عبارتند از: بیشینهسازی قدرت و افزایش نفوذ و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و کاهش امنیت ملی اسرائیل و مقابله با تهدید وجودی آن.